تحقیق عفو و گذشت پیامبر اکرم (ص)

Word 60 KB 32123 10
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۷,۱۵۰ تومان
قیمت با تخفیف: ۵,۰۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مردی نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: من مردی گنهکارم، می خواهم کاری کنم که خدا گناه مرا بیامرزد.

    حضرت فرمودند: برده ای را آزاد کن.

    مرد گفت: قادر به این کار نیستم.

    پیامبر (ص) فرمودند: دو ماه روزه بگیر.

    عرض کرد: توان بدنی برای روزه گرفتن ندارم.

    پیامبر (ص) فرمودند: شصت بینوا را غذا بده.

    عرض کرد: توان مالی ندارم.

    در این هنگام، مرد دیگری نزد پیامبر اکرم (ص) آمد و  سبدی خرما به آن جناب هدیه کرد. پیامبر (ص) به مرد اول فرمودند: این سبد خرما را ببر و در میان بینوایان تقسیم کن.  

    عرض کرد: در این شهر کسی بینواتر از من نیست.

    پیامبر (ص) خندیدند و فرمودند: برو این خرماها را میان زن و فرزندانت تقسیم کن.

    درمان و علاج همیشگى

    حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود : زنى بدوى و بیابان نشین بر رسول خدا (صلى الله علیه وآله) گذشت در حالى که حضرت روى خاک زمین نشسته ، غذا مى خورد !  خطاب به پیامبر (صلى الله علیه وآله) : اى محمّد ! به خدا قسم مانند عبد و بنده غذا مى خورى و مانند عبد و بنده مى نشینى ؟ !

    پیامبر (صلى الله علیه وآله) فرمود: واى بر تو ! چه بنده اى بنده تر از من است ؟ زن گفت : لقمه اى از غذایت را به من بده ! حضرت لقمه اى به او داد ، زن گفت : نه ، به خدا سوگند قبول نمى کنم  مگر آنکه لقمه اى که در دهان دارى به من عطا کنى ! حضرت لقمه دهانش را بیرون آورده ، و به او داد ، او هم لقمه را خورد . امام صادق (علیه السلام)مى فرماید آن زن تا از دنیا رفت دردى به او نرسید.

     

    احترام ویژه به بزرگ زاده

    حاتم طایى از بزرگان عرب و مردى بسیار با سخاوت و بلند نظر و با مردم مهربان بود . او روزى یک شتر طبخ مى کرد تا هر کس از هر کجا برسد از سفره کریمانه اش بهره مند شود. این کار را از صمیم قلب و نیتى خالصانه انجام مى داد. حاتم پیش از آنکه محضر نورانى و پربرکت پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) را درک کند از دنیا رفت.

    پس از او ریاست قبیله و عشیره اش به فرزندش، عدى رسید. عدى در بذل و بخشش و سخاوت آیینه پدر بود.

    مى گویند: روزى شخصى از او صد درهم خواست، گفت : به خدا سوگند ! این مقدار درهم بسیار ناچیز است تا بیشتر نخواهى نمى پردازم !

    وقتى شاعرى به او گفت : تو را مدح گفته ام ، گفت : صبر کن آنچه مى خواهى به تو بپردازم سپس مدیحه را بخوان.

    سال نهم هجرت ، پیامبر (صلى الله علیه وآله) گروهى را به سرپرستى امیرمؤمنان (علیه السلام) به قبیله طى فرستاد تا آنان را به اسلام دعوت کند . آنان بدون تحقیق از فرستادگان پیامبر (صلى الله علیه وآله) که براى چه هدفى آمده اند با مؤمنان جنگیدند و در آن جنگ شکست خوردند .

    بسیارى از افراد قبیله همراه با غنائم قابل توجهى به اسارت در آمدند . عدى که کیش نصرانى داشت به شام گریخت ولى خواهرش به نام سَفّانه اسیر شد .

    پیامبر (صلى الله علیه وآله) براى تعیین تکلیف اسیران به مسجد آمد . دختر حاتم از جاى برخاسته ، گفت : یا رسول اللّه ! پدرم از دنیا رفته ، سرپرستم که برادر من است به شام گریخته ، بر من به آزادى من منت گذار . حضرت رسول (صلى الله علیه وآله) فرمان داد لباس قابل توجهى به او دادند و وى را با احترام به شام فرستاد .

    عدى از دیدن خواهر با آن همه عزت و احترام شگفت زده شد . جریان کار را از او جویا گردید ، خواهر هنگامى که برخورد کریمانه پیامبر (صلى الله علیه وآله) را به عدى گفت ، عدى پرسید : تکلیف ما با او چیست ؟ پاسخ داد : صلاح در این است که هرچه زودتر نزد او بروى ، اگر پیامبر باشد ، افتخار ، در ایمان آوردن به اوست و اگر پادشاه باشد به عزت مى رسى .

    عدى به سرعت حرکت کرد و در مدینه در میان مسجد ، خود را به پیامبر (صلى الله علیه وآله)معرفى نمود ، حضرت او را به خانه دعوت کرد .

    در هنگام عبور به سوى خانه پیرزنى به پیامبر (صلى الله علیه وآله) رسیده ، حاجت خود را اظهار داشت و با زیاده گویى و پُر حرفى پیامبر (صلى الله علیه وآله) را ایستاده نگاه داشت ، پیامبر (صلى الله علیه وآله) هم با کمال حوصله و بردبارى به همه سخنان او گوش داد ! عدى نزد خود گفت : این راه و رسم پادشاهان نیست که با حاجتمندى به این صورت برخورد کنند .

    هنگامى که به خانه رسیدند ، حضرت عدى را روى گلیم نشانید و خود در برابرش روى زمین نشست ، عدى گفت : براى من ناگوار است که من روى گلیم بنشینم و شما روى زمین باشید ، حضرت فرمود : تو میهمان مایى ! سپس فرمود : از اینکه مؤمن به اسلام نمى شوى آیا به خاطر فقر و تهى دستى ما و دشمنان فراوان ماست ؟ بى تردید دنیا این گونه نمى ماند . عدى با کمال رغبت ایمان آورد ، و پس از پیامبر (صلى الله علیه وآله) از اهل بیت (علیهم السلام) دفاع کرد و تا پایان عمر ثابت قدم ماند .

    او در جنگ جمل و صفین و نهروان در رکاب امیرالمؤمنین (علیه السلام) براى خدا شمشیر زد ، در جنگ جمل یک چشم خود را از دست داد و سه فرزندش ( طریف و طارف و طرفه ) در نبرد جبهه حق علیه باطل به شرف شهادت رسیدند.

    گذشت و عفو از دشمنان

    هنگامى که پیامبر (صلى الله علیه وآله) با دوازده هزار نیروى مسلح بدون اینکه مردم مکّه از ورودش به مکه آگاه شوند آن ناحیه باعظمت را فتح کرد چنان با مردم با مهربانى و بردبارى رفتار کرد که تاریخ را به شگفتى انداخت ! براى یک نفر قابل باور نبود که سردارى پیروز با طرف شکست خورده خود این گونه رفتار کند ! !

    مردم مکه در مسجد الحرام به صف ایستاده بودند تا رهبر اسلام و مسلمانان که از قدرت نظامى شگرفى برخوردار شده بود ، از درون کعبه درآید و حکم لازم را نسبت به مردم مکه که سیزده سال انواع آزارها را به او روا داشته بودند به آن دوازده هزار سپاه تا دندان مسلح اعلام کند .

    چون از درون کعبه پس از شکستن بت ها درآمد به اهل مکه خطاب کرد : هان اى مردم ! بد عشیره و همسایگانى براى من بودید ، مرا از این دیار راندید و پس از آن در تعقیب من لشکر کشیدید و بر من تاختید و ناجوانمردانه هجوم آوردید ، از آزردن من و اذیت و تبعید و کشتن دوستانم و یارانم فروگذار نکردید ، عمویم حمزه را کشتید . شما که در حق من که فرستاده خدا بودم چنین کردید بى تردید برایم حق قصاص و انتقام است و برابر این حق باید مردانتان کشته شوند و زن و فرزندانتان اسیر گردند و خانه هایتان خراب شود و اموالتان نصیب نیروى فاتح گردد ولى من حکم و نظر نسبت به شما را به خودتان وا مى گذارم ! شما چه مى گویید و چه گمان مى برید ؟

    سهیل بن عمرو به نمایندگى از همه مردم مکه گفت :

    سخن به خیر مى گوییم و گمان به خیر مى بریم ، تو برادر بزرگوار و کریم و فرزند برادر بزرگوار و کریمى و اکنون بر ما قدرت یافته اى.

    پیامبر بزرگوار اسلام (صلى الله علیه وآله) را از این سخن رقّتى در قلب حاصل شد و اشک در دیده اش نشست.مردم مکه چون حال او را دیدند بانگ به زارى و گریه برداشتند ، آنگاه پیامبر (صلى الله علیه وآله) فرمود :

    من همان را مى گویم که برادرم یوسف گفت : امروز گناهى بر شما نیست ، خدا شما را بیامرزد و او مهربان ترین مهربانان است  .

     

     جوان

    هنوز نفس صبح برنیامده بود.کوچه های یثرب ساکت و خاموش در انتظار گامهای مردانی نشسته بودند که هر روز زود هنگام از آنجا می گذشتند و برای تلاش و کار به صحرا و باغمی رفتند.

    پیامبر (ص) در حلقه یارانش چون ماه می درخشید که نگاهش به جوانی افتاد که سخت مشغول کار بود.کم کم همه نگاها به آن نقطه دوخته شد.

    چه جوان سخت کوشی ! ولی حیف که نیرویش را هدر می دهد کاش توانمندی هایش را در راه خدا به کار می گرفت. پیامبر (ص) با شنیدن این سخنان نگاهش را از جوان برداشت و با لحنی مهربان و حکمت آموز گفت: نه اینگونه داوری نکنید!

    این جوان اگر برای خود کار می کند تا نزد دیگران دست نیاز دراز نکند این در راه خداست اگر برای پدر و مادر ناتوان خود و یا خانواده ای بی بضاعت کار می کند باز هم در راه خداست البته اگر برای فخر فروشی و مال اندوزی فعالیت می کند این در راه شیطان است.

  • فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    ندارد

چکيده : خداوند در حق رسول مکرمش محمد بن عبد الله (ص ) مي فرمايد: "انک لعلي خلق عظيم . براستي که بر خلق عظيمي هستي " (سوره قلم آيه 4) بنده ناتواني چه مي تواند در حق پيامبري که سراپا فضيلت و رحمت و منبع خير و نيکي و بزرگواري است بگويد؟ آنچه مي

بی گمان، آرامگاه، به استثنای آرامگاه، بیشتر از هر نوع بنای معماری در ایران دوره اسلامی مورد توجه عام بوده است. آرامگاه در نسج جامعه و فرهنگ ایرانی ریشه دوانده، کمتر شهری در این کشور است که سهمی از چنین بناها نداشته باشد. بعلاوه، صدها دهکده که درعرض و طول ایران قرار گرفته، هر یک دارای یک یا چند مسجد است، با وجود این، هر گروه ابنیه عمومی، دارای امامزاده ای مخصوص به خود است که مورد ...

تاريخ شناخته و دانسته ايم , سايه و شبحي از وجود معنوي ابعاد شخصيت نبي اکرم (ص) را هيچ انساني قادر نيست به نحو کامل بيان کند و تصوير نزديک به واقعي از شخصيت آن بزرگوار ارائه نمايد . آنچه ما از برگزيده ي پروردگار عالم , سرور پيامبران سراسرتاريخ شناخته

تاريخ شناخته و دانسته ايم , سايه و شبحي از وجود معنوي ابعاد شخصيت نبي اکرم (ص) را هيچ انساني قادر نيست به نحو کامل بيان کند و تصوير نزديک به واقعي از شخصيت آن بزرگوار ارائه نمايد . آنچه ما از برگزيده ي پروردگار عالم , سرور پيامبران سراسرتاريخ شناخته

مقدمه اینکه اسلام ادعای جاوید و جهانی بودن می کند بدلیل آنست که عمده ترین و کلی ترین یا مهمترین مسائل انسانی را همراه با جزئی ترین مسائل زندگی که بشریت همواره و همیشه در جستجوی حل آن و در برخورد با آن بوده مطرح نموده و دخالت و رهنمود عملی و ارزش همه جانبه ای در زندگی انسان دارد پیامبر اعظم (ص) این مسئله را در اهمیت حیاتی آن گوشزد اندیشمندان متعهدی می کند که به مسائل انسانی و ...

ایمان: اولین خصوصیت یک ورزشکار مسلمان، ایمان و تقوای اوست. نیرومند بودن به تنهایی از نظر اسلام ارزشی ندارد. آن چه معیار ارزش است، تقوا است. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: "انّ اکرمکم عندالله اتقیلکم؛ گرامی ترین شما نزد خدا، پرهیزکارترین شماست." البته انسان پرهیزکار و با ایمان، هر چه قوی تر و نیرومندتر باشد، بهتر است، اما قوی بودن به تنهایی کافی نبوده و ملاک ارزش نخواهد ...

يک نهاد آموزشي است که با برنامه هاي مدون و ايجاد پايگاه هاي علمي سعي دارد گام موثري در ارتقاي توان علمي دانش آموزان داشته باشد. بسيج ، عبارت است از مجموعه اي که در آن، پاکترين انسانها، فداکارترين و آماده به کارترين جوانان کشور در راه اهداف عالي

مقدمه امام علی بن ابی طالب(ع)، علاوه بر خلافت و جانشینی منصوص از رسول گرامی اسلام(ص)، پس از کشته شدن خلیفه سوم، در تاریخ بیست و پنجم ذی حجه سی و پنج هجری (ششصد و چهل و چهار میلادی)[1] ، با همه استنکافش از پذیرفتن حکومت و خلافت، با اقبال عمومی و اصرار آنان برای پذیرش منصب حکومت ظاهری، مواجه شد، و با بیعت آنان و در رأس همه، بیعت اصحاب پیامبر از مهاجران و انصار، عملاً متصدی امر ...

پرسش مهر انتهای نمایش نیست آغاز جستجو است سیب سبز را به طرفش گرفتم و گفتم : می توانی این سیب را بخوری. انگار اولین باری بود که سیب می دید. آن را بر کرد. بعد به خودش جرأت داد و گاز کوچکی به آن زد. و بعد گاز بزرگ تری زد. پرسیدم : خوشمزه بود؟ تعظیم بلند بالایی به من کرد. خیلی دلم می خواست بدانم اولین باری که آدم سیب می خوره مزه اش چطوری است. برای همین پرسیدم : مزه اش چه طور بود؟ ...

قاجار نام دودماني است که از ???? تا ???? بر ايران فرمان راند.قاجارها قبيله‌اي از ترکمان‌هاي منطقه استرآباد (گرگان) بودند.ايشان تبار خود را به کسي به نام قاجار نويان مي‌رساندند که از سرداران چنگيز بود. نام اين قبيله ريشه در عبارت آقاجر به معناي جنگجو

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول