مقاله زندگی نامه باهنر

Word 39 KB 32586 11
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۷,۱۵۰ تومان
قیمت با تخفیف: ۵,۰۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • شهید محمد جواد باهنر در سال ۱۳۱۲ در شهر کرمان در محله ای به نام “محله شهر” که از محله های بسیار قدیمی و مخروبه شهر کرمان بود، به دنیا آمد. ایشان فرزند دوم خانواده و دارای نه خواهر و برادر بود. پدر ایشان پیشه ور ساده ای بود که زندگی محقرانه ای داشت و به واسطه مغازه کوچکی که در سرگذر محله داشت امرار معاش می کرد. شهید باهنر در سن پنج سالگی به مکتب خانه ای سپرده شد و نزد بانوی متدینه ای قرآن را فرا گرفت از حدود یازده سالگی با راهنمایی حجه الاسلام حقیقی، فرزند بانوی متدینه مکتب خانه، به مدرسه معصومیه کرمان وارد شد و تعلیم دروس حوزوی را آغاز نمود. حجه الاسلام ایرانمنش پسردائی شهید باهنر در این باره می گویند: “حدود سن ۵ سالگی بود که با هم در کرمان به مکتب خانه رفتیم، در آنجا خواندن قرآن و در ضمن خواندن فارسی و دیوان حافظ را فرا می گرفتیم. در آن زمان مدرسه خیلی کم بود و تعداد معدودی بودند که به مدرسه می رفتند و کسانی که از نظر مالی در حد متوسط و یا ضعیف بودند به همین مکتب خانه اکتفا می کردند و بعد دنبال کسب و کارمی رفتند؛ چون دیگر مقتضیات زمان اجازه نمی داد. مدرسه معصومیه بعد از سالها که در دوران رضا خان تعطیل شده بود، فعالیت های خود را آغازکرد و چند نفری از طلاب را پذیرا شده بود. شهید باهنر مقدمات را با نصاب البیان و جامع المقدمات شروع نمود و در کنار دروس رسمی حوزوی، تحصیلات جدید را نیز پی گرفت و به صورت متفرقه در امتحانات شرکت می نمود و موفق شد مدرک پنجم علمی قدیم را اخذ کند. در این دوران، تحصیلات دینی ایشان به حدود سطح رسیده بود و در اوائل مهر ماه ۱۳۳۲ جهت ادامه تحصیلات دینی عازم شهر قم گردید. در سال اول ورود به حوزه علمیه قم، در مدرسه فیضیه سکونت یافت و دروس کفایه و مکاسب را نزد اساتیدی چون آیت الله سلطانی، آیت الله مجاهدی و شیخ محمد جواد اصفهانی فرا گرفت و در همین سال بود که دیپلم کامل متوسطه را نیز اخذ کرد. در ادامه و تکمیل دروس دینی از سال ۱۳۳۳ به درس خارج علما حاضر شد و ضمن شرکت در درس خارج فقه آیت الله بروجردی که آن زمان با توجه به مرجعیت ایشان و گستردگی درس از نظر تعداد شاگردان صورت خاصی داشت به درس خارج اصول حضرت امام خمینی (ره) نیز حاضر می شد و مدت هفت سال یعنی تا اوائل سال ۴۱ از دروس خارج فقه و اصول امام بهره مند گردید. شهید باهنر هم چنین به مدت شش سال در درس فلسفه (اسفار) علامه طباطبائی شرکت نمود و در کنار آن نیز از درس تفسیر علامه که بعدها به صورت کتاب “المیزان” منتشر شد بهره های فراوانی کسب نمود. شهید باهنر در توصیف دوران تحصیل خود در حوزه عملیه چنین می گوید: “ما بهترین خاطرات علمی و تحصیلی مان را در این دوراننه ساله تحصیلات قم داریم” در سال سوم ورود به حوزه علمیه قم و پس از گرفتن مدرک دیپلم، دکتر باهنر در امتحانات دانشگاه شرکت کرده و وارد دانشکده الهیات شد و به ادامه تحصیلات دانشگاهی در کنار دروس حوزوی پرداخت و با توجه به این که دروس دانشگاهی از نظر علمی و کیفی مطالب جدید و تازه ای برای ایشان نداشت، به ندرت در کلاسها حضور پیدا می کرد و لذا حدود سال ۳۷ دوره لیسانس را به پایان رساند. در ادامه تکمیل تحصیلات دانشگاهی و پس از اخذ لیسانس، دوره فوق لیسانس رشته امور تربیتی و دکترای الهیات را گذراند. شهید باهنر در حدود سالهای ۳۶-۳۵ به شهر مقدس نجف مشرف شد و تصمیم داشت در آنجا به ادامه تحصیلات دینی خود بپردازد، لذا در مدرسه آیت الله بروجردی سکونت یافت و در درس آیت الله حکیم شرکت می نمود، اما به دلایلی از جمله حضور عالمان برجسته در حوزه علمیه قم، مجدداً به حوزه علمیه قم بازگشت. مدت توقف ایشان در نجف به یک سال نیز نرسید.

     

    آغاز فعالیت های فرهنگی و اجتماعی
    در سال سوم اقامت ایشان در قم و مدرسه فیضیه، به مدرسه حجتیه نقل مکان کرد و در حجره ای با بزرگانی چون حجه السلام هاشمی رفسنجانی، آیت الله موحدی کرمانی، حجت الاسلام مهدوی کرمانی و … هم اطاق شد و این آشنایی زمینه همکارهای فرهنگی، مطبوعاتی و انقلابی آینده را فراهم نمود. در سال ۱۳۳۶ با همکاری و کمک آقایان هاشمی رفسنجانی و مهدوی کرمانی نشریه مکتب تشیع را منتشر نمود. نوع مقالات و مطالب مطروحه در نشریه باعث تحول فکری و فرهنگی عمیقی در حوزه علمیه قم شده بود و به علت استقبال طلاب و علما انتشار آن به صورت فصلنامه در آمد و به دلیل اقبال بیش از انتظار و حساسیت و توجه رژیم به این مسئله در نتیجه پس از انتشار هفت شماره، توقیف شد. جناب آقای هاشمی رفسنجانی در این رابطه می گوید: “ایشان در اداره مجله مکتب تشیع نقش درجه اول داشت. در سال ۳۶ یا ۳۷ من و ایشان و عده دیگری از دوستان که حدوداً چهار پنج نفر می شدیم تصمیم گرفتیم یک مجله منتشر کنیم… عمده مسئولیتهای فرهنگی مانند چاپ و رسیدگی به مقالات، به دوش آقای باهنر افتاد. البته ما هم همکاری می کردیم اما چون ایشان قلمش از ما بهتر بود و یک مقدار سابقه کار مطبوعاتی داشت، آمادگی بیشتری در ایشان وجود داشت…. لذا مجموعاً کاربسیار خوبی در آمد و در آن روزها که تیراژ ده هزار و پانزده هزار خیلی بود اولین چاپ ما با تیراژده هزار بود که بلافاصله تمام شد و پیش فروش کرده بودیم.”
    اولین دستگیری ها
    شهید باهنر که در سال ۳۷ جهت انجام سفر تبلیغی به آبادان عزیمت کرده بود به مناسبت تقارن به رسمیت شناختن دولت اسرائیل توسط دولت ایران به صورت دو فاکتو (de fact ) حمله شدید و سختی به این مسئله نمود و پس از پایان سخنرانی توسط شهربانی دستگیر شد و این اولین بر خورد شهید با رژیم پهلوی بود.
    دومین دستگیری ایشان مصادف بود با جریانات خرداد ماه سال ۴۲؛ قرار بود در محرم سال ۴۲ مبلغینی از حوزه علمیه به سراسر کشور اعزام شوند و مطالب یکنواخت و هماهنگی را در جهت محکومیت رژیم طاغوت و دین ستیزی رژیم در منابر بیان کنند. دستگاه امنیتی رژیم شاه از این جریان مطلع شد و اقداماتی را جهت کنترل و فشار بر سخنرانان پیش بینی نمود. شهید باهنر در آن سال به همدان اعزام شد و در روز هفتم محرم سال ۴۲ به دنبال یک سخنرانی پرشور دستگیر شد اما به دلیل هجوم و فشار مردم و اجتماعی که مردم همدان برگزار کردند، دستگاه مجبور شد شهید باهنر را آزاد کند آزادی ایشان همراه بود با اخراج از شهر همدان؛ اما ایشان تا ۱۲ محرم به سخنرانیهای خود ادامه داد و نهایتاً مخفیانه از شهر خارج شد. شهید باهنر خود در این باره می گوید: “خاطرم هست دستور این بود که از روز ششم ماه محرم سخنرانی ها اوج بیشتری پیدا کند و مبارزه شدت گیرد و علتش هم این بود که گفتند نگذارید جلسات پر جمعیت باشد و الا اگر بخواهید از اوائل شروع کنید قبل از اینکه اجتماعی از مردم باشد، شما را دستگیر می کنند و از همان روز ششم که اوج گرفت ظاهراً روز هفتم بود که ما دستگیر شدیم”.
    سومین دستگیری همزمان بود با سخنرانی های تند و انقلابی ایشان در مسجد جامع بازار تهران به مناسب سالگرد حمله رژیم به مدرسه فیضیه. پس از پایان سخنرانی ایشان در شب سوم، سرهنگ طاهری و دیگر ماموران شهربانی وی را دستگیر و به زندان قزل قلعه اعزام کردند و پس از محاکمه در دادگاه نظامی به چهار ماه زندان محکوم شد.
    شهربانی کل در تاریخ ۲۱/۱۲/۴۲ موضوع دستگیری ایشان را چنین به ساواک گزارش کرد: “شیخ محمد جواد باهنر در شبهای ۱۸و۱۹ اسفند در شبستان مسجد جامع بالای منبر مطالب تحریک آمیز ایراد و قضیه مدرسه فیضیه در سال گذشته را به میان کشیده و اظهارات ناروایی نموده بود لذا ساعت ۲۱ روز ۱۹ اسفند در موقع خروج از مسجد به وسیله مامورین ویژه دستگیر و با پرونده مقدماتی جهت تعقیب قانونی به ساواک اعزام و تحویل گردید.”

     

     

    همکاری با هیئت موتلفه
    یکی از مهمترین فعالیت های شهید باهنر در ابتدای حضورشان در تهران، آشنایی با هئیت موتلفه بود. شهید باهنر به وسیله شهید بهشتی به تشکیلات هئیت موتلفه وارد شد و در حوزه ها و کانون های آن به آموزش عقیدتی نیروهایی موتلفه پرداخت. شهید باهنر در تعمیق مفاهیم و آموزش های دینی اعضای هیئت موتلفه از مباحث و مطالبی که شهید مطهری تهیه کرده بودند و نیز بحثهایی که خودشان آماده می کردند، بهره برداری و استفاده می کرد. پس از ترور حسنعلی منصور توسط هیئت موتلفه و دستگیری سران آن و متلاشی شدن سازمان، به منظور ایجاد وحدت و انسجام و جلوگیری از فروپاشی و انزوا و پراکندگی نیروهای مبارز و متعهد، شهید باهنر با همفکری دیگر بزرگان چون شهید بهشتی، شهید مطهری، هاشمی رفسنجانی و … تصمیم گرفتند یک تشکیلات نیمه علنی به وجود آورند.

     

    موسسه رفاه
    پوششی که برای این تشکیلات تدارک دیده شد در واقع یک پوشش اجتماعی و خدماتی بود. نام این تشکیلات موسسه تعاونی و رفاه بود که از جمله اهدافش کارهای امداد، تشکیل صندوق های قرض الحسنه و تاسیس مدارس بود. در پوشش فعالیت های علنی موسسه رفاه، ارتباطات مخفی نیروهای مبارز و فعالیت های غیر علنی صورت می گرفت و توسط این موسسه کانونهای موتلفه هدایت می شد. شهید رجائی یکی از کسانی بود که رهبری بعضی از کانون ها را برعهده داشت و با نام مستعار”امیدوار” در جلسات آنان شرکت و برنامه های آموزشی و تعلیماتی خود را اجرا می کرد. آقای هاشمی رفسنجانی در توضیح تشکیل موسسه رفاه چنین می گوید: “معمولاً در نهادهایی که در زمان رژیم گذشته توسط مسلمانان انقلابی تشکیل می شد یک عده معینی بودند که به صورتهای مختلف به عنوان مشاور، کمک یا عضو، در این کارها نقش داشتند. در موسسه رفاه چون یک موسسه فرهنگی، رفاهی و خدماتی و هم چنین انقلابی بارزی بود، ایشان از اول عضو بودند و عضو هیئت امنا و هیئت مدیره هم بودند و بیشتر کارهای فرهنگی را به ایشان و آقای رجایی سپرده بودیم. در کارهای جنبی مانند سخنرانیها واردوها و جلسات و کارهای دیگری هم که داشتیم، ایشان جزو افراد اساسی بودند و در حقیقت باید از ایشان به عنوان یک عضو نیرومند مهم رفاه و به عنوان یکی از موسسین نام برد”. هر چند شهید باهنر عملاً از موسسین رفاه بود اما بطور رسمی ساواک با در خواست عضویت ایشان در هیئت موسسین مخالفت نموده بود.
    تبلیغ و ارشاد
    شهید باهنر پس از ورود به تهران و آغاز فعالیت های فرهنگی و سیاسی خود، از سال ۴۴ اقداماتی را جهت ارشاد و تبلیغ مبانی دینی برای اقشار مختلف مردم، انجام داد. در سال ۴۵ و ۴۴ در مسجد جلیلی، 
  • فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

زندگينامه دکتر محمد جواد باهنر ولادت و تحصيل دکتر باهنر شهيد محمد جواد باهنر در سال ???? در شهر کرمان در محله اي به نام “محله شهر” که از محله هاي بسيار قديمي و مخروبه شهر کرمان بود، به دنيا آمد. ايشان فرزند دوم خانواده و داراي نه خواهر و برادر بود.

به نام خدا خلاصه تاريخ ايران زمان ميلادي زمان هجري سلسله پادشاه رويدادها پايتخت حدود 720 تا 550 پيش از ميلاد مادها ديا اکو ديااکو هفت قبيله آريايي را در

محمد علي رجايي محمد علي رجايي (???? خ / ???? م در قزوين - ? شهريور ???? / ?? اوت ???? م) سياست‌مدار ايراني بود. او از سال ???? تا ???? در دولت بني صدر، نخست وزير ايران بود و پس از برکناري بني‌صدر براي مدت کوتاهي دومين رئيس جمهور جمهوري اسلامي ايران

چکيده در اين پژوهش عوامل درون آموزشگاهي در گرايش دانش‌آموزان به برنامه‌هاي امور تربيتي مورد بررسي قرار مي‌گيرد. در اين تحقيق مقوله‌هاي درون آزمايشگاهي مانند تقويت پايه‌هاي عقيدتي، فراهم بودن امکانات مناسب براي فعاليتهاي فردي گروهي، ارزشيابي عملکرد د

در شرايط حساس کنوني، و با توجه به احياء معاونت پرورش در وزارت آموزش و پرورش که قطعاً قبل از آن با حذف امور تربيتي جايگاه هنر هم در آموزش و پرورش به فراموشي سپرده شده بود، ولي تصميم انقلابي دولت نُهم که جاري و ساري ساختن صدقه جاريه شهيدان رجائي و باه

در شرايط حساس کنوني، و با توجه به احياء معاونت پرورش در وزارت آموزش و پرورش که قطعاً قبل از آن با حذف امور تربيتي جايگاه هنر هم در آموزش و پرورش به فراموشي سپرده شده بود، ولي تصميم انقلابي دولت نُهم که جاري و ساري ساختن صدقه جاريه شهيدان رجائي و باه

کانون مرکزي است که در راستاي اهداف،اصول وسياستهاي سازمان دانش آموزي براي غني سازي اوقات فراغت وارتقاء آگاهي هاي اعضا سازمان وسايردانش آموزان ومخاطبين بااستفاده در قالب فعاليتهاي فرهنگي،ادبي،هنري،ورزشي،اجتماعي،علمي،مهارتي واردويي وسازماندهي اعضا،فعال

شهید عزیز روحانی مبارز حجه الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ غلامرضا سلطانی به سال 1322 شمسی در اشتهارد از خانوده ای پاک دیده به جهان گشود. آقای سلطانی پس از پیمودن مقدمات علوم اسلامی در اشتهارد در حدود سالهای 1336 آماده برای ورود به حوزه علمیه قم گردید و در دانشگاه بزرگ جعفری به تحصیل ادامه داد . ایشان درس کتاب مکاسب و رسائل را می خواندند ، اساتید معظم ایشان در دوره خارج ، حضرت ...

سال 1336 شهر دامغان شاهد ولادت کودکي بود که «مهدي» نام گرفت تا هدايتگر خيل عظيمي از جوانان و نوجوانان اين سرزمين باشد. ديري نپاييد که خانواده عزم تهران کرده و در محله جنوب شهر، کوچه رضايي زندگي پرمعنويتي را آغاز نمودند. هرچه از دوران تحصيل اش مي گ

سال 1336 شهر دامغان شاهد ولادت کودکی بود که «مهدی» نام گرفت تا هدایتگر خیل عظیمی از جوانان و نوجوانان این سرزمین باشد. دیری نپایید که خانواده عزم تهران کرده و در محله جنوب شهر، کوچه رضایی زندگی پرمعنویتی را آغاز نمودند. هرچه از دوران تحصیل اش می گذشت نبوغ و استعداد فوق العاده او بیش از پیش خودنمایی می کرد. گذشت لحظات، فرصت هایی طلایی بود تا او کتاب های بیشتری را مطالعه کرده و ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول