دانلود مقاله تعامل جبهه ملی و مذهبی

Word 52 KB 4620 34
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۱۴,۸۵۰ تومان
قیمت با تخفیف: ۱۰,۰۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه

    در باره مصدق سخن بسیار گفته و نوشته شده است. حقیقت این است که در دهه 1950 میلادی، مردان بزرگی در جهان توسعه نیافته پای در رکاب مبارزه با استمعارگران و کشورهایی گذاشتند که سرمایه آنان را سالیان دراز به یغما می‎برند- نهرو در هند، سوکارنو در اندونزی، جمال عبدالناصر در مصر، چوئن لای در چین، و بالاخره دکتر محمد مصدق در ایران.

    مصدق پنحه در پنجه استعمار پیر انگلیس انداخت و تا او را از پای درنیاورد، از پایی ننشست و سرانجام نیز زندگی خود را بر سر این مبارزه گذاشت.

    در این کتاب سعی بر آن است که در ‎آغاز پردازشی کنیم به مصدق و نهضت ملی ایران که رهبری آن را خود به دست گرفت.

    در باره دکتر مصدق و نقش او در نهضت ملی ایران علیه استعمار خارجی بسیار نوشته‎اند، و غالباً دو گروه در مقابل هم قرار گرفته‎اند، یکی معاندان او که سعی می‎کنند چهره این فرزند خلف ایران را به ناپاکی جلوه دهند، اینان از جمله مخالفان او هستند؛ دسته دوم کسانی هستند که مبارزات او را می‎ستایند. مصدق بالاتر از آن است که در پس پرده‎های ضخیم مسخ و تعریف از درخشندگی بازماند. در این نوشتار برآنیم تا پرده‎ها را برافکنیم و چهره حقیقی او را از پس پرده که گرد فراموشی بر آن نشسته است نشان دهیم.

    مصدق با ‎آغز جنبش مشروطه زندگی سیاسی خود را آغاز کرد. او پس از فعالیت بسیار، فلسفه ‌ سیاست «موازنه منفی» را راهنمای خود قرار داد و تا آخر حیات بر آن استوار ماند. او خود در این باره می‎گوید:

    «من مأموریت موکلان خود را قبول نکردم و به این مجلس پا نگذاشتم مگر برای یک مبارزه مقدس و آن نیل به یک مقصود عالی است.»

    هدف من در سیاست داخلی برقراری اصول مشروطیت و آزادی و در سیاست خارجی نیز همین را تعقیب خواهم کرد.

    موازنه منفی موازنه‎ای است که بر اساس آن انسان در رابطه با انسانهای دیگر نه سلطه پذیر است و نه سلطه گر، و در مقابل خداوند، یعنی مطلق ارزش‎های نیکو و بی‎نهایت محض، آن چنان عمل می‎کند که لحظه به لحظه به بی‎نهایت نزدیک‎تر می‎شود – یعنی از هر چیزی که غیر از اوست آزاد می‎گردد و به عبارت دیگر انسان می‎شود عنصری آزاد و فطری، مستقل و خلاق و پیش آهنگ به سوی کمال مطلوب.

    موازنه منفی موازنه‎ای است که طبق اصول آن روابط سلطه‎گرانه حذف می‎شود و انسان هیچ سلطه‎ای را نه از دیگری و نه از خویش می‎پذیرد و نه از خود به دیگری تحمیل می‎کند.

    مصدق در این باره می‌گوید:

    از روزی که پای سیاست‌های روس و انگلیس به این کشور باز شد و کشور تحت سلطه آنها درآمد سیاستمداران کشور سه روش را در پیش گرفتند:

    گروهی به سیاست انگلیس رو آوردند، گروه دیگر طوق بندگی همسایه شمالی را به گردن انداختند: گروه سوم سیاست موازنه منفی را اساس کار خود قرار دادند، به این ترتیب که به هیچ کدام امتیازی ندهند و تلاش کنند با استفاده از تناقضها و معاوضه این دو سیاست استقلال کشور را محفوظ دارند. از نظر ما اجنبی، اجنبی است، شمال و جنوب فرق نمی‌کند و موازنه بین آنها یگانه راه نجات ماست. و در سایه این سیاست ما می‌توانیم تمام نعمتهای معنوی و مادی را مانند یک ملت مستقل حق داریم تحصیل نماییم و فقط با این سیاست ما می‌توانیم از آزادیها به معنای حقیقی در تمام شئون بهره‌مند شویم و بر مال و نفس خود مسلط باشیم، واضح‌تر بگویم، خود را به آن درجه استقلال واقعی برسانیم که هیچ چیز جز مصلحت ایران و حفظ قومیت و دین و تمدن خودمان محرک ما نباشد.

    مصدق همچنین می‌گوید:

    … من ایرانی و مسلمانم و علیه هر چه ایرانیت و اسلامیت را تهدید کند، تا زنده هستم مبارزه می‌نمایم.

    مصدق در صدر مشروطه برای تحقق بخشیدن به آرمانهای سیاسی خود به جمعیتی پیوست که به استقلال ایران می‌اندیشید. این جمعیت از جوانان روشنفکر و تحصیل‌کرده‌های ظلم کشیده و اصلاح‌طلب تشکیل شده بود.

    مصدق در دوره اول به نمایندگی شهر اصفهان در مجلس شورای ملی انتخاب شد، اما چون سنش کمتر از 30سال بود نتوانست کرسی وکالت را اشغال کند. پس از خاتمه مشروطه اول و دوره استبداد صغیر جهت ادامه تحصیل راهی سویس شد و به تحصیل حقوق پرداخت. پس از جنگ بین‌الملل اول در همین رشته دکتری گرفت و راهی ایران شد. پس از مراجعت به ایران بنا به دعوت مرحوم دکتر ولی‌الله‌خان نصر، رئیس مدرسه علوم سیاسی، به تدریس در آن مدرسه پرداخت و در همین زمان کتاب دستور محاکم حقوقی را برای تدریس در آن مدرسه نوشت. در این دوران بود که رساله‌ای به نام «کاپیتولاسیون و ایران» نوشت و منتشر کرد. و به اتفاق عده‌ای دیگر به انتشار مجله علمی پرداخت.

    همزمان با انتخابات دوره سوم مجلس شورای ملی به دعوت شادروان علامه دهخدا به فعالیت در حزب اعتدال که از احزاب مترقی زمان جنبش مشروطیت به حساب می‌آمد پرداخت و پس از آن که حزب عدالت بر اثر مهاجرت در زمان جنگ بین‌المللی اول از بین رفت، به حزب دمکرات پیوست و در آن حزب (مخالف تشکیل مجلس در غیاب مهاجرانی که به علت اعتراض به اشغال غیررسمی کشور در زمان جنگ هجرت کرده بودند) به فعالیت پرداخت. در سال 1296 معاون وزارت مالیه و رئیس اداره کل محاسبات گردید و تا سال 1297 به عنوان معاون وزارت مالیه باقی ماند.

    در کابینه بعدی یعنی کابینه مشیرالدوله به وزارت دادگستری منصوب شد. در بازگشت به ایران نیز از راه بوشهر به درخواست اهالی ایالت فارس به فرمانفرمایی آن ایالت منصوب شد که تا کودتای سوم اسفند 1299 در این سمت باقی ماند و با خدمات مهم از جمله استقرار امنیت و جلوگیری از باج‌گیری، از منتقدان محبوب اهالی فارس شد و در این مدت همیشه با 3500تن پلیس جنوب که در اختیار انگلیس‌ها بود کشمکش داشت.

    مصدق در دوران فرمانفرمایی ایالت فارس به پیروی از سیاست موازنه منفی مبنی بر قطع ید اجانب سعی کرد پلیس جنوب را که تحت اداره انگلیسها بود به رسمیت نشناسد. در کتاب تحولات سیاسی نظام ایران آمده است:

    «دکتر مصدق که در 19 مهرماه 1299 به ایالت فارس انتخاب شده بود، تلگرافی از دولت مشیرالدوله در خصوص وضع تلقی و رفتار خود نسبت به پلیس جنوب کسب تکلیف کرد و متعاقب آن به پلیس جنوب رسمیت نداد. با آنها مکاتبه نکرد و در سلامهای رسمی آنان حضور نیافت تا مبادا حضور خود را دلیل به رسمیت شناختن خویش تلقی کند. ولی چون کودتای 1299 به وقوع پیوست، سیدضیاءالدین طباطبائی قسمتی از قشون پلیس جنوب را به تهران احضار کرد تا حامی کودتاچیان باشند و بدین ترتیب به دست سیدضیاءالدین به قشون پلیس جنوب رسمیت داده شد.»

    پس از آن که کودتا اتفاق افتاد، مصدق نخستین کسی بود که با آن مخالفت کرد و آن را نپذیرفت. ولی چون تلاشهایش برای انصراف احمدشاه از رویه منفی و اقدام به مبارزه مثبت علیه کودتا و جلب‌نظر سایر حکام در این راه به جایی نرسید، تلگرافی استعفای خود را به احمدشاه اعلام نمود. پس از استعفا و بیرون آمدن از شیراز سیدضیاءالدین دستور صادر کرد تا او را دستگیر کنند.

    مصدق در اصفهان در میان ایل بختیاری ماند. سردار محتشم بختیاری به او پیغام داد تا لچک سر زنان بختیاری‌ست از شما پذیرایی خواهیم کرد. مصدق پس از رفتن احمدشاه خود را به تهران رساند و در سال 1300 به فرمانفرمایی ایالت آذربایجان منصوب شد و او هم این سمت را به شرط آنکه قشون تحت امرش باشد پذیرفت و عازم تبریز شد. پس از آنکه سردار سپه به لشکر آذربایجان دستور داد از او متابعت نکنند، استعفا داد و به تهران مراجعت کرد و در کابینه مشیرالدوله وزیر خارجه شد. در دوران کوتاه تصدی وزارت خارجه نیز در مقابل ادعاها و فشارهای انگلیسها مقاومت کرد.

    مصدق کیست

    دکتر مصدق نه یک بت است[1] و نه فقط دولتمردی سیاسی که خدمت او را بتوان در چند اقدام اقتصادی و اجتماعی خلاصه کرد. او فریاد خشم‌آلود مردمی است که آوای حق‌طلبانه‌اش هنوز و بلکه برای همیشه در این سرزمین و در دورترین نقطه‌های جهان در گوشها طنین می‌اندازد.

    دکتر مصدق پیام‌آور آزادی است و ملت ایران باید بر خود ببالد که نخستین پیام آزادی و پرخروش‌ترین توان مبارزه رهایی‌بخش علیه استعمار غرب در سرزمین او برخاست و جهان را تکان داد. پیشوای نهضت ملی ایران در راه کسب حقوق ملی و قانونی ملت خود نه تنها در برابر تجاوز قدرتهای استعماری به حقوق دیگر ملتهای جهان بی‌اعتنا نبود بلکه همواره آزادی میهن خود را در پیوند با رهایی تمامی ملتهای زیر ستم می‌دانست.

    دکتر مصدق با توجه به هدفهای انسانی نهضت ملی ایران که خود را موظف به دفاع از آزادی و استقلال دیگر ملت‌های استعمارزده جهان سوم می‌دید، برای نخستین بار در تاریخ معاصر و به طور رسمی طی تلگرافی خطاب به رئیس هیات نمایندگی ایران در هفتمین دوره مجمع عمومی ملل متحد اعلام می‌کند: «چون یکی از هدفهای اساسی سیاست خارجی دولت اینجانب همراهی و کمک به ممالکی است که برای حفظ استقلال و حق حاکمیت خود مبارزه می‌نماید، در این موقع که موضوع مبارزه ملتهای مراکش و تونس در مجمع مورد مذاکره قرار خواهد گرفت هیات نمایندگی ایران حداکثر مساعدتهای لازم را برای تحصیل استقلال و حاکمیت ممالک محروم افریقایی به عمل خواهد آورد و ضمناً اگر لازم باشد چون ممالک مزبور نماینده در مجمع ندارند، رسماً اعلام دارند که دولت ایران حاضر است صدای مظلومانه آنها را از پشت تریبون مجمع به گوش جهانیان برساند.»

    پیشوای نهضت ملی ایران در جای دیگر چنین اظهار می‌دارد: «من نمی‌گویم که دور ایران را باید دیوار چین کشید و از ثروتی که خدا به ما داده است دیگران استفاده نکنند. ایران باید منافع ثروت خود را مانند مالکی بالغ و رشید حفظ کند و از حاصل آن ملل مترقی مخصوصاً همسایگان را متمتع نماید.»[2]

    اما چرا دکتر مصدق از ایران برخاست؟ چگونه است که نام او با تاریخ این میهن و حتی جهانیان این چنین پیوند خورده است؟ برای شناسایی دکتر مصدق باید به تاریخ بازگشت و ملت ایران و آرمانهایش را بازشناخت چرا که نهضت ملی مجموعه متراکمی از هزاران سال مبارزه و شمار بسیاری از جنبشهای ملی تاریخی مردم این سرزمین است.

    ملت پیکارجوی ایران در فراز و نشیب چندهزار سال تاریخ زندگی افتخارآفرین خود همواره با یورشهای ویرانگر بیگانگان و بیگانه‌پرستان داخلی بسیاری روبرو بوده که همه آنها را با همبستگی و یگانگی خود درهم شکسته است. ایرانی در راه ایرانی ماندن و آزاد بودن هر سد و مانعی را از میان برداشته و از این‌روست که سرداران مبارزه راه استقلال ایران زمین که مردم را در راه نیل به چنین هدفهایی رهنمون می‌شدند، هرگز تنها نمی‌ماندند و چنین است که در تاریخ میهن ما بسیارند رهبرانی که برای همیشه در قلب مردم جای گرفته‌اند و جاودانه مانده‌اند.

    دکتر مصدق رهبر ملی و مبارز، از آن جمله است. او آزاده مردی بود که در تاریک‌ترین روزهای تاریخ این مرزوبوم دلیرانه به پا خاست و با پیکاری تاریخ‌ساز و در میان امواج اتهامات، فحشها و دسیسه‌های بدخواهان و دشمنان ملت، بی‌آنکه از جناحهای چپ و راست حامی موازنه مثبت هراسی به دل راه بدهد، پیروزمندانه مردمی ستمدیده را به سوی هدف استقلال و آزادی میهن راهبر گردید.

    پیشوای بزرگ ملت ایران در بیش از نیم قرن مبارزه بی‌امان خود همواره در راه آزادی آماده شهادت بود. چه در شعار و چه در عمل، از امام حسین(ع) مظهر راستین آزادی و شهادت الهام گرفته و اعتقاد داشت ملت شیفته ایران به این علت به آن حضرت معتقد است که او در راه آزادی شهید شد و جان خود را فدای امتش کرد.

    آری، در آن هنگامه سیاه که بیگانه‌گرایان چپ و راست برای غارت این مرزوبوم دندان تیز کرده بودند، این فرزند دلیر ملت ایرات هواخواهان سیاست بیگانه را رسوا و بی‌آبرو ساخت. او همراه با مردم ایران، بازگشت به خویش و دفاع از آرمانهای میهن را محور مبارزات خود گردانید و همو بود که در گرماگرم بازار وطن‌فروشی، بیگانه‌گرایی را منکوب و اندیشه مترقیانه ملی‌ گرایی به مفهوم گرایش به ملت و اعتقادات دینی و فرهنگی و پیکار برای استقلال همه جانبه کشور را برنامه کار خود قرار داد؛ چه او همواره بر این عقیده بود که اگر قرار باشد در خانه خود آزادی عمل نداشته باشیم و بیگانگان بر ما مسلط باشند و ریسمان برگردن ما انداخته ما را به هر سویی که می‌خواهند بکشند، مرگ بر چنین زندگی ترجیح دارد.

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    دکتر محمد مصدق

    مولف: محمود ستایش

    سالهای مبارزه و مقاومت   

    مولف: غلامرضا نجاتی

مواضع جبهه ملی در برابر انقلاب اسلامی همان‌طور که گفته شد جبهه ملی از همان آغاز شکل‌گیری به سلطنت گرایش داشت. هر چند ملی‌گرایی را اساس کار و آرمان اصلی خویش قرار داده بود، اما در راستای اهداف شخصی و تأمین منابع استعمار و گسترش غرب‌گرایی و مخالفت با اسلام و عناصر مذهبی گام بر می‌داشتند. صرف نظر از افراد انگشت‌شماری که ممکن بود در بنیاد‌گذاری جبهه ملی و برای رسیدن به اهداف اصولی ...

مقدمه مصدق در سال 1261 در خانواده ای متمکمن و با نفوذ ودیوانی به دنیا آمد. پدرش میرزا هدایت الله وزیر دفتر بود پسر عموی میرزا یوسف مستوفی الممالک که زمانی صدراعظم ایران بود. وزیر دفتر از اخلاف بلافاصل آقامحسن آشتیانی بزرگ ”خاندان“ آشتیانی بود, که در دو قرن اخیر خاستگاه مردانی بوده است با استعدادی چشمگیر در عرصه سیاست و امور اجرایی و علمی. مادر مصدق ملک تاج خانم نجم السلطنه بود,‌ ...

گفت و گو با حجت الاسلام روح الله حسينيان در آستانه سالگرد ملي شدن صنعت نفت هستيم، معروف است که شما در مورد عوامل ملي شدن صنعت نفت سخن ديگري غير از آنچه معروف است داريد؟ بله، من معتقدم آنچه در ملي شدن صنعت نفت شهرت پيدا کرده، و تاريخ نويسان ملي گرا

نهضت آزادي ايران، حزبي سياسي و اسلامي با اصل بازگشت به اسلام حقيقي و دفاع از تماميت ارضي است که در ايران به فعاليت‌هاي علني سياسي و مذهبي مي‌پردازد و دبير کل کنوني آن ابراهيم يزدي است. اين تشکل بيش از چهل و پنج سال سابقه دارد و در دوران پيش از انقلا

قانون ملي شدن صنعت نفت در واقع پيشنهادي بود که به امضاي همه اعضاي کميسيون مخصوص نفت در مجلس شوراي ملي ايران در ?? اسفند ???? به مجلس ارائه شد و تصويب گرديد. متن پيشنهاد تصويب شده: به‌نام سعادت ملت ايران و به‌منظور کمک به تأمين صلح جهاني، امضاکنندگان

روشنفکران: مؤثرترین قشر بر ایده‌ها و گرایشات دانشجویان، روشنفکران می‌باشند. به عبارت بهتر یکی از گروه‌هایی که همواره هدف گروه‌های روشنفکری قرار گرفته‌اند دانشجویان می‌باشند. در دوران دهه 1320 روشنفکران خصائص رادیکال پیدا می‌کنند و مبارزات ضد استعماری اوج می‌گیرد. در این دهه به دلیل امکان فعالیت‌های باز سیاسی دانشجویان ایرانی به احزاب سیاسی و روشنفکران ملی و چپ (جبهه ملی و حزب ...

به نام خدا خلاصه تاريخ ايران زمان ميلادي زمان هجري سلسله پادشاه رويدادها پايتخت حدود 720 تا 550 پيش از ميلاد مادها ديا اکو ديااکو هفت قبيله آريايي را در

جريان هاي سياسي از 1357 ه . ش تا 1368 ه . ش براي هر انقلاب سه مرحله را مي توان در نظر گرفت . مرحله شکل گيري يا تکوين ، مرحله پيروزي يا تخريب و مرحله پس از پيروزي انقلاب که به آن دوران سازندگي يا ثبات هم گفته مي شود . انقلاب اسلامي ايران نيز داراي سه

فصل اول مقدمه آنچه که شعر نو را از شعر کهن جدا می‌کند، فقط سبک و ساختار آن نیست ، بلکه محتوا و نگرش آن نیز تفاوت دارد. شاعر نو از مردم، می‌گوید و از مسائل آنان. شاعرانی مثل نیما، شاملو، فروغی، هدایت و اخوان ثالث که در این امر، درخشیده‌اند از بطن مردم برخاستند و برای مردم، سخن گفتند. آنچه مسلم است، شرایط اجتماعی و حوادث سیاسی، بسیار بر شاعران، مؤثر می‌باشد. اشعار اخوان ثالث که در ...

- ایران در یک قرن اخیر با تحولات جدی سیاسی- اجتماعی و فرهنگی روبه‌رو بوده است و آموزش مدرن حضور قشر دانشجو در این عرصه را تثبیت کرده است. نقش جنبش دانشجویی در این تحولات را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ - ابتدا اگر بعضی از خصایص عام یک دانشجو، حداقل در شرایط کنونی را برشماریم شاید بتوانیم به ترکیب، ویژگیها، جایگاه تاریخی و نقشی که می‌توانست در تحولات اجتماعی داشته باشد اشاره کنیم. به ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول