دانلود تحقیق داستان یوسف و زلیخا

Word 51 KB 10228 9
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۷,۱۵۰ تومان
قیمت با تخفیف: ۵,۰۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • داستان یوسف و زلیخا: قرآن داستانهایى را که در آنها رد پایى از مسائل عشقى و جنسى دیده مى شود، در نهایت متانت و در ((هاله اى از تقدس و اشارات لطیف و بدیع )) طرح و بیان مى کند و از میان این داستانها مى توان به داستان عشقى یوسف و زلیخا اشاره کرد که فرازى از داستان یوسف (ع ) را در سوره اى که به همین نام آمده دربر گرفته است ؛ ((داستانى که از عشق سوزان و آتشین یک زن زیباى هوس آلود با جوانى ماهرو و یکدل سخن مى گوید. گویندگان و نویسندگان هنگامى که با این گونه صحنه ها روبرو مى شوند، یا ناچارند براى ترسیم چهره قهرمانان و صحنه هاى اصلى داستان جلوى زبان و یا قلم را رها نموده و به اصطلاح حق سخن را ادا کنند - گو اینکه هزار گونه تعبیرات تحریک آمیز یا زننده و غیراخلاقى به میان آید - و یا مجبور مى شوند براى حفظ نزاکت و عفت زبان و قلم ، پاره اى از صحنه ها را در پرده اى از ابهام بپیچند و به خوانندگان و شنوندگان به طور سربسته تحویل دهند... ولى قرآن در ترسیم صحنه هاى حساس این داستان به طرز شگفت انگیزى "دقت در بیان " را با "متانت و عفت " به هم آمیخته و بدون اینکه از ذکر وقایع چشم بپوشد و اظهار عجز کند، تمام اصول اخلاق و عفت را نیز به کار بسته است )). به همین دلیل قرآن در مقدمه داستان آن را زیباترین داستان خوانده و در امتیازبندى داستانها بهترین امتیاز را به این داستان مى دهد و مى فرماید: ((نحن نقص علیک احسن القصص )) (ما بهترین داستان را به زیباترین اسلوب براى تو بازگو مى کنیم ). ((قصه یوسف به آن طریق که قرآن سروده بهترین سراییدن است ، زیرا با اینکه قصه عاشقانه است طورى بیان کرده که ممکن نیست کسى چنین داستانى را عفیف تر و پوشیده تر از آن بسراید)). این فراز از داستان یوسف (ع ) در قرآن را مى آوریم تا بتوانیم نکات زیباى هنرى و ظرافتهاى ادبى و اخلاقى آن را که با بیانى شیوا و تعابیرى زیبا آمده است ، بررسى کنیم و زبان به تحسین اعجاز هنرى آن بگشاییم . قرآن این فراز از داستان را این گونه آغاز مى کند: ((و راودته التى هو فى بیتها عن نفسه و غلقت الابواب و قالت هیت لک قال معاذ الله انه ربى احسن مثواى انه لایفلح الظالمون .)) و آن زنى که یوسف در خانه وى بود، از او تمناى کامجویى کرد و درها را بست و گفت : بیا. گفت : پناه مى برم به خدا که مربى من است و منزلت مرا نیکو داشته است ، که ستمگران رستگار نمى شوند. از نکته هاى قابل تاءمل در این داستان که نظر اندیشمندان مسلمان و مفسران قرآن را به خود جلب نموده است و به اعجاز هنرى آن پرداخته اند، آیه فوق است . استاد جعفر سبحانى پیرامون هنر قصه گویى در سوره یوسف و اینکه این آیه چگونه با حفظ عفت و عدم پرده درى به یک مساءله جنسى و کامجویى پرداخته است

     

     

    داستان یوسف و زلیخا از قرآن و تورات و دوگانگی در آن!

    سوره دوازدهم(یوسف)که بیش از ده برگ است تنهابه چند آیه آن بسنده میکنم.

    "داستان عشقی زلیخای مصری بایوسف یهودی"

    الر( این حروف مقطعه رموز الله و رسول است) اینست آیات کتاب الهی که حقایق را آشکارمیسازد(1 )

    (پس حکایت رابه امت بگو)هنگامی که برادران یوسف گفتند که ماباآنکه چند برادریم پدرچنان دلبسته یوسف است که اورا تنها بیش ازهمه ما دوست میدارد وضلالت اودرحب یوسف نیک پدیداراست (8) باید یوسف رابکشید یا درد یاری د وراز پدر بیفکنید و روی پدر را یک جهت به طرف خود کنید آنگاه بعد از این عمل (کشتن یادور کردن یوسف توبه کرده)و مردمی صالح ودرستکارشوید(9)

    این رای که مطرح شد یکی ازبرادران یوسف (روبیل) مهین برادراو اظهار داشت که اگرناچار سوء قصدی دارید البته باید از کشتن وی صرفنظر کنید ولی اورا برسر راه کاروانان به چاهی درافکنید که کاروانی اورابیابد(وبه دیار دورببرد ) (1.) (بعد ازرای وتصمیم نزد پدر رفته و)گفتندای پدر چرا تو بر یوسف ازما ایمن نیستی(وهمراه ما اورانمیفرستی)درصورتیکه ما برادران همه خیر خواه یوسفیم ( وازما به اوهرگز آزاری نرسیده ) ای پدر فردا اوراباما به صحرا فرست که درچمن ومراتع بگرد یم وبازی کنیم والبته ماازهرخطری نگهبان اوئیم(12)

    یعقوب گفت ای فرزندان من ازآن ترسان وپریشان خاطرم که ازاو دربیابان غفلت کنید وطعمه گرگان دربیابان شود (13)بردران گفتند( والله این هرگزنخواهدشد زیرا) اگرباآنکه ماچند مرد نیرومند بهمراه اوئیم بازگرگ قصداوکند پس ما مردم بسیار ضعیف وزیانکاری خواهیم بود(14) بهرحال پدر پس از اصرارآنان یوسف رافرستاد.

    همینکه اورا به صحرا برد ند وبر این عزم متفق شدند که یوسف را به چاه درافکنند ما(در آن حال که به قعر چاه افتاد برای آنکه قلبش آرام شود وبه خواب خود و وعده الله مطمئن گردد) به او وحی نمودیم که (غم مخور ودل شاد باش البته تو روزی برادران را بکار بد شان آگاه میسازی که آنها(تورانشناخته)درک(مقام تو) نمیکنند (15

    وبرادران شبانه با چشم گریان به نزد پدربازگشتند(16) ...پدرچون آنهارا گریان دید ویوسف را ندید حال پرسید گفتند قصه اینست که ما در صحرابرای مسابقه رفته ویوسف رابر سر متاع خود گذاردیم (چون باز گشتیم) یوسف را گرگ طعمه خود ساخته بود وهرچه ما راست بگوئیم توباز ازما باور نخواهی کرد (17)(وپیراهن یوسف رابرای اظهار کذب خود) آلوده بخون نزد پدرآوردند ویعقوب گفت بلکه این امر زشت قبیح را نفس در نظر شما زیبا جلوه داد(درهر صورت)دراین مصیبت صبرجمیل کنم (واز الله یاری طلبم) که بر رفع این بلیه که شما اظهارمیدارید پس الله است که مرا یاری تواند داد(18)

    باری یوسف درچاه بود که کاروانی آنجا رسید وسقای قافله رابرای آب فرستادند دلو راکه از آن چاه درآورد (دید غلامی زیبا چون ماه تابان در دلو بجای آب بر آمد ) گفت این بشارت وخوشبختی که بما رخداده واوراپنهان داشتند (16) که سرمایه تجارت کنند و الله بهرچه خلق کنند آگاه است (19) (برادران که یوسف را نزد کاروان د ید ند گفتند این پسر غلام ماست ) وبه آن قافله به بهائی اندک ودرهمی ناچیز فروختند و دراو زهد واعراض نمودند(وازیوسف بد گوئی کردند تا کاروان نیز در باره او بی علاقه وبدگمان شد (2.)

    (قافله یوسف را به مصرآورد ه واورابسیار گرانبها فروختند) عزیز مصر که اورا خریداری کرد به زن خویش سفارش غلام راکرد که مقامش بسیار گرامی دارد که این غلام امید است بما نفع بسیار بخشد یا اورابه فرزندی برگیریم وما این چنین یوسف رابه تمکین واقتدار رسانید یم...(21) یوسف درآن خانه ای که بود بدون اینکه نظر بد وخیانت کند بانوی خانه به میل نفس خود با او بنای مراوده گذاشت وروزی درهارابست ویوسف رابخود دعوت کرد واشاره کرد که من برای توآماده ام یوسف( که عفت ذاتی وقد س الهی داشت جوابداد پناه به خدا میبرم ( که بر چنین عمل زشت اقدام کنم الله مرا مقامی نیکو ومنزه عطا کرده( چگونه خودرا به گناه وستم آلوده کنم) که الله هرگز ستمکاران را رستگارنسازد(23)

    آن زن از فرط میل با آنکه از یوسف جواب رد وامتناع شنید باز دروصال او اصرار واهتمام کرد واگر لطف خاص الله وبرهان روشن حق نگهبان یوسف نبود .او هم به میل طبیعی اهتمام کردی ولی ما میل اورا از قصد بد وعمل زشت بگرداند یم که همانا او از بند گان معصوم وپاکیزه ماست (24) (وهردو برای گریختن) به جانب در شتافتند (یوسف از خوف خدا وزلیخا از شوق یوسف وزن دست درگریبان اوشد) وپیراهن یوسف از پشت بدرید که درآن حال آقای آن زن (یعنی شوهرش )را بر در منزل یافتند وزن( برای رفع تهمت) به سخن سبقت گرفت وگفت جزای آنکه با اهل تو قصد بد کند جز آنکه یابه زندان برند ویابه عقوبت سخت کیفر کنند چه خواهد بود؟(25

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

سخن از يمامه ازاده ي بلخ، رابعه است ، کبوتري بلند پرواز که ذؤيان و صيدان خونريز اهريمن خوي ، بال هاي ياقوتي جانش را با شمشير بريد ند و پيکر مهتابينه اش را در گرما به ً خونين ، به خون رنگين ساختند . از آن تاريخ تا به امروز که بيشتر از هزار سال ازآن م

حضرت عبد الله حسین ( ع ) قدرت بر کائنات و زمین و زمان دارد اما چقدر تسلیم است ولی ما مظلومیت را یادمان می رود یعنی اینکه باید مطیع بود موقعی که فرمانی به شما می رسد. به حضرت مولا اگر فرمان می رسید نسل معاویه را از جا می کند اما فرمان نرسید. تسلیم شد که خودش را و اولادش را و کلیه اصحابش را شهید کنند و خم به ابرویشان نیاورند. سالک اراده ندارد « آنچه فرمان از او رسد هستم » حضرت ...

به چه علت رابطه دختر و پسر اشکال دارد؟ باتوجه به سوال درباره دلايل حرمت روابط دختر و پسر نامحرم نکاتي ذکر مي‌شود: 1. اسلام زن ومرد نامحرم را از صحبت کردن با هم و برخوردهايي که لازمه رسيدگي به کارهاي روزمرّه است منع ننموده است البته در صورت

به چه علت رابطه دختر و پسر اشکال دارد؟ باتوجه به سوال درباره دلایل حرمت روابط دختر و پسر نامحرم نکاتی ذکر می‌شود: 1. اسلام زن ومرد نامحرم را از صحبت کردن با هم و برخوردهایی که لازمه رسیدگی به کارهای روزمرّه است منع ننموده است البته در صورتی که بدون هیچ شائبه‌ای بوده و به مسائل دیگر آلوده نباشد. 2. حریم نگه داشتن میان زن و مرد نامحرم در متون روایی و در سیره معصومین علیهم السّلام ...

حضرت يوسف(ع) يوسف فرزند يعقوب بن اسحاق بن ابراهيم(ع) از پيامبران بنى‏اسرائيل و از انبياى عظام الهى است که پس از تحمل محنت‏ها و آزمايش‏هاى فراوان به مقام نبوت و حکومت رسيد و على‏رغم اين فشارها و محنت ها در تمام مراحل زندگى ذره‏اى به گناه و انحراف مي

نخستین مطلبى که در این سوره بیان شده، اشاره به روشنگرى آیات قرآنى است و اینکه قرآن به زبان عربى نازل شده است. مى فرماید: این، آیاتِ کتاب روشنگر است. این جمله یا اشاره به آیات همین سوره است که در آن قصه یوسف آمده و یا اشاره به مجموع قرآن است و در هر دو صورت خاصیت روشنگرى قرآن را بیان مى کند. صفت دیگرى که در اینجا براى قرآن ذکر شده، عربى بودن است، مى فرماید: ما قرآن را به زبان ...

صفویان تبریز اول « ایران از سال ( 850 ه.ق) سال مرگ شاهرخ تیموری، عملا به دو بخش مهم شرقی و غربی تقسیم شد . در بخش شرقی بازماندگان تیمور، به خصوص از سال (875 ه.ق) به بعد سلطان حسین بایقرا (حک 911 -875 ه) حکومت می راند و بخش غربی آن نیز به دست ترکمنان (قراقویونلوها و آق قویونلو) اداره می شد. هرات و تبریز دو تختگاه مطرح شرق و غرب ایران بود. در زمانی که ترکمنان و تیموریان از سال ...

چهره زن در شاهنامه آميزه ي مهر و خرد و وفاداري در شاهنامه ي فردوسي نزديک به ?? زن نقش آفريني مي کنند که البته بيش تر آن ها در دوري پهلواني مي زيند. به درستي مي توان گفت که در هيچ کتاب ديگري در ادب کهن پارسي تا بدين پايه زنان خردمند و ستوده وجو

اترج اعراب به مرکبات پوست کلفت که در صنعت مرباسازى به کار مى رویم ، اترج مى گویند. از قدیم در مصر و آفریقا به عمل مى آمدیم و در داستان ((یوسف و زلیخا)) نامى از ما برده شده است - در فارسى به نوع کوچک ما ترنج و ترنگ و به نوع بزرگ ما بالنگ مى گویند و چون بوى مطبوعى داریم ، از قدیم شعراى خوش ذوق ایرانى ترنج را بهترین هدیه ى عاشق به معشوقه مى دانستند. قسمت مورد استفاده ما پوست سفید ...

منابع عبرت و شیوه‏هاى عبرت‏آموزى عبرتها به وسعت دنیا گسترده است. هر پدیده، آیه‏اى از آیات الهى است و پیامى دربردارد. هر کس دیده‏اى عبرت بین داشته باشد، مى‏تواند از لابلاى پدیده‏ها، پیامها را دریابد. براى آگاهى و بیدارى انسان هشدارها داده شده است و عبرتها بى‏پرده و آشکار رخ نموده‏اند. به فرموده امیرالمؤمنین(ع)، اگر انسان چشم باز کند و ببیند، وسایل بینایى او فراهم است، و اگر گوش ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول