دانلود تحقیق سید محمدحسین بهجت تبریزی

Word 38 KB 19584 9
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۷,۱۵۰ تومان
قیمت با تخفیف: ۵,۰۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع

  • از غم جدا مشو که غنا میدهد به دل ،اما چه غم غمی که خدا می دهد به دل
    غم صیقل دل است خدا زما نگیر ،این جوهر جلی که جلا می دهد به دل
    مایهء شعر ابتدا آن تاثیرو ارتعاش لطیفی است که بدون اراده بر روی اعصاب انسانی نقش می بندد.همانطورکه جنبه ظا هری آن بلا اراده از قبیل گریه،خنده،انقباض وانبساط اعصاب غطات است.جنبه معنوی آن نیزروی شعرازقبیل شهامت،نور،رقت وصلابت وغیره خواهدبود.این مایهءشعرمانندامواج لطیفی درطبیعت است ویاازدستگاه عصبی دیگری تحویل گرفته وبه صورت شعر به دستگاه عصبی دیگران تحویل داده می شود.
    ( توضیح مختصری درباره زندگی شهریار )
    زنده یاد سید محمدحسین بهجت تبریزی درسال1285ه.ش چشم به جهان گشودپدرش حاج میرزا خشکنابی مردی دانشمند،خوشنویس ویکی ازوکلای معروف دادگستری تبریز بود.دوران کودکی شهریارباایام انقلاب تبریزدرجریان نهضت مشروطه واشغال آذربایجان به وسیله روسهاهمزمان بودوچندسالی رابه اجباردرروستاهای اطراف تبریزوازآن جمله ده آباداجدادش،خشکناب به سر بردکه بایادماندنیهای شیرین همراه بود.همانجابادیوان حافظ آشنا شد.آشنایی ودوستی دیر پایی که تا پایان زندگی ادامه یافت اوخود بارهاگفته است هرچه دارم ازدولت حافظ دارم.
    شب هابه گنج خلوتم آوازمی دهند ،که خفته گنج خاریتان بازمی دهند
    گویی به ارغوان مناجاتتان موج ازبارگاه حافظ ام آوازمی دهند
    مارارسدحدیثه حافظ،که وصف گل، قافیه پردازمیدهند
    پس ازخروج سربازان روسی وبازگشت آرامش وامنیت به تبریزبازگشت ودرمدرسه متحره سرگرم تحصیل شد.سال1300به تهران آمد ودرمدرسه دارالفنون به آموزش پزشکی پرداخت ودرهمین دوران بود که عشق مجاز به سراغش آمدواوراچون پرکاهی بازیچه امواج خروشان خودکرد.یک سال به پایان دوره آموزشی ودستیابی به دانشنامه پزشکی باقی مانده بود که دارلافنون وکتابهای درسی پزشکی رابوسیدوکنارگذاشت وچون پروانه ای پروبال سوخته درطواف شمع وجود معشوق ازدیگرمظا هرزندگی گسست.
    بعدازترک تحصیل به خراسان وبه دیدارکمال الملک نقاش برجسته آن روزگارشتافت وشعری هم با عنوان(زیارت کمال الملک)به این مناسبت سرود.
    پس ازان دوران بارها امکانات مناسبی فراهم آمداماهرگز زیربارادامه تحصیل نرفت وخیرخواهی دوستان ونزدیکان رانپزیرفت.درسال1310به ناگزیرواردخدمات دولتی شدوسالهای رادرشهرهای مشهدونیشابورسپری کردوپس ازچندبارتغییرشغل سرانجام درسال1351به تهران بازگشت ودربانک کشاورزی به خوقی که نمی توانست باخلق وخوی وی سازگار باشدادامه داد.

    کارغیرهنرنه کارمن است ،هرکس مردکارخویش تن است
    خدمت مااراده رفتن نیست ،مهملی گفتن وسنفتن نیست
    من به کارحساب مردنی ام ،بلکه بااین حساب،مردنی ام

    یکی از آرزوهای شهریارسفربه شیرازودیدارارامگاه سعدی وحافظ بوداماعجیب است که بعدازمدتهامقدمات برآوردن این آرزوفراهم شد.شهریاربیشتراوقات خویش راباشعروادب سرمی کردوبه ویژه درسالهای انقلاب وپس ازان به موضوعات دینی واخلاقی روی آورد.اودرجوانی به موسیقی نیز عشق می ورزیدوگفته اندسه تاررا نیکومی نواخت.چندسه تارنیزداشت که یکی ازآنهاسه تارمرحوم درویش خان بودوهدیه ای ازسوی زنده یادصبا به شهریار.استاد فقیه ابوالحسن صبارابطه دوستانه ونزدیکی با شهریار داشت وشهریارنیزقطعه های وغزل های درستایش وبزرگ داشت این موسیقی دان هنرمندسروده است.

محمدحسين شهريار سيد محمدحسين بهجت تبريزي (???? - ?? شهريور ????) متخلص به شهريار (قبل از آن بهجت) شاعر ايراني بود که شعرهايي به زبان‌هاي فارسي و ترکي آذربايجاني دارد. از شعرهاي معروف او مي‌توان به «علي اي هماي رحمت» و «آمدي جانم به قربانت» به فارسي

شهريار سيد محمدحسين بهجت تبريزي (???? - ?? شهريور ????) متخلص به شهريار (قبل از آن بهجت) شاعر ايراني بود که شعرهايي به زبان‌هاي فارسي و ترکي آذربايجاني دارد. از شعرهاي معروف او مي‌توان به «علي اي هماي رحمت» و «آمدي جانم به قربانت» به فارسي و

زندگينامه محمد حسين بهجت تبريزي معروف به شهريار در سال 1285 هجري شمسي در روستاي زيباي « خوشکناب » آذربايجان متولد شده است. او در خانواده اي متدين ، کريم الطبع واهل فضل پا بر عرصه وجود نهاد. پدرش حاجي مير آقاي خوشکنابي از وکلاي مبرز و فاضل وعارف روز

محمد حسين شهريار سيد محمد حسين بهجت تبريزي که بعدها نام (( شهريار )) را برگزيد و بدين نام مشهور گشت ، به سال 1285 ه . ش در تبريز متولد شد . پدرش ميرزا آقا خشکنابي وکيل عدليه ( دادگستري ) و از افراد سرشناس تبريز بود . دوران کودکي شهريار مصادف ب

بنام خدا سيد محمد حسين بهجت تبريزي فرزند حاج مير آقا خشگنابي در سال 1285 خورشيدي در تبريز به دنيا آمد ، کودکي شاعر در قرئيه ( شنگول آباد ) و ( قيش قرشاق ) و ( خشگناب ) همزمان با انقلاب تبريز عليه محمد شاه قاجار سپري شد. شهريار در هفده سالگي به

واگذاري اعضاي بدن شخص فوت شده يا مبتلا به مرگ مغزي با حق معنوي احترام جسد انسان پس از مرگ ارتباط مي‌يابد؛ اما نظر به اين که يگانه راه استفاده از اعضاي افراد فوت شده در اثر مرگ طبيعي فقط چند دقيقه پس از مرگ است و چون عملاً از لحاظ علم پزشکي به طور مع

از عارفان قرن پنجم است که ملقب به شيخ الاسلام ، پير انصار و پير هرات است. از آثار مشهور او الهي نامه ، زادالعارفين ، مناجات نامه و رساله ي دل و جان را مي توان نام برد وي در سال 481 ه .ق در هرات در گذشت . سيد محمد حسين بهجت تبريزي وي در سال 1285 د

استاد سيد محمد حسين بهجت تبريزي (شهريار) در سال ???? هجري شمس در سال ???? هجري شمسي در روستاي خشکاب در بخش قره چمن آذربايجان متولد شد. پدرش حاجي مير آقا خشکنابي و از وکلاي مبرز و مردي فاضل و خوش محاوره و از خوش نويسان دوره خود و با اينان و کريم الطب

سيد محمد حسين بهجت تبريزي در سال 1285 شمسي در شهر تبريز ديده به جهان گشود.پدر وي حاجي ميرآقا خشگنابي است که از سادات خشگناب ( قريه نزديک قره چمن ) و از وکلاي مميز دادگستري تبريز و مردي فاضل و خوش محاوره و از خوش نويسان دورهً خود و با ايمان و کريم

شايد بسياري از مردم با شنيدن نام سيد محمد حسين بهجت تبريزي بسرعت ندانند که مراد ازاين اعجوبه آسمان شعر و ادب کيست!؟ اما همه مردم ايران بخصوص آذربايجان شهريار را بخوبي مي شناسند و اورا استاد شهريار خطاب مي کنند. بسياري از شهروندان کشورمان حتي آنان ک

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول