دانلود تحقیق امام علی علیه السلام از دیدگاه اندیشمندان غیر مسلمان

Word 1 MB 31871 23
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۰,۱۵۰ تومان
قیمت با تخفیف: ۷,۵۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • علی علیه السلام شخصیتی بزرگ و بی بدیل است که در طول تاریخ همواره مورد مدح و ستایش بزرگان قرار گرفته و حتی  کسانی که به امامت علی (ع) باور ندارند نیز، او را در نوع خود یگانه و بی نظیر می دانند؛ مطلبی که پیش رو دارید نمونه ای است از گفتار اندیشمندان غیر مسلمان درباره حضرت علی (ع) ... :

     

    - " جبران خلیل جبران"

    که از علمای بزرگ مسیحیت، مرد هنر و صاحب ذوق بدیعی است لب به ستایش علی گشوده و چنین می گوید:" به عقیده من علی بن ابیطالب ( پس از پیامبر) نخستین مرد از قوم عرب است که وجودش، همه فضائل کامل بودن را در قوم خویش دمید و آهنگ آن را به گوش مردمی رسانید که پیش از آن مانند آن را نشنیده بودند و در بین تاریکی های جاهلیت از روش روشن او متحیر ماندند؛ پس کسی که طریق علی را پسندید به فطرت سلیم بازگشت و آن که از باب خصومت وارد شد جاهیلت را ترجیح داد."جبران معتقد بود که:" دو طایفه شیفته روش علی بودند یکی خردمندان پاکدل و دیگری نیکو سرشتان با ذوق، علی بن ابیطالب شهید عظمت خویش گشت او از دنیا رفت در حالی که نماز بر زبانش جاری و دلش از شوق خدا لبریز بود. مردم عرب، حقیقت مقام او را درک نکردند تا گروهی از مردم کشور همسایه آنها( ایران) برخاسته، این گوهر گرانبها را از سنگ تشخیص داده و او را شناختند."

     

    جبران اضافه می کند که:" علی (ع) مانند پیغمبران درگذشت، مقام و شأن او در بصیرت و بینایی چون پیغمبران، مختص شهر، بلد، قوم، زمان و مکان نبوده و شخصیتی بین المللی داشت."

     

    جبران همیشه نام علی (ع) را در مجالس خاص و عام به زبان می آورد،  تعظیم می کرد و می گفت علی از جهان رفت درحالی که هنوز رسالتش را به کمال، تبلیغ نکرده بود.

     

    - "شبلی شمیل"

    دانشمندی است که در سال 1335 هجری درگذشت، وی شاگرد برجسته مکتب داروین بود و نخستین کسی است که نظریه" قوه" را در شرق منتشر کرد سپس برخلاف مکتب استاد خود که فردی الهی بود، به انکار مقدسات و جهان ماوراء طبیعت برخاست وتا لحظه مرگ از مکتب مادیگری پیروی نمود.وی با اصراری که در انکار توحید داشت، در برابر شخصیت علی ( ع) سرتعظیم فرود آورده و در مورد او چنین می گوید:" امام و پیشوای انسان ها علی بن ابیطالب بزرگ بزرگان و یگانه نسخه ای است که با اصل خود «پیامبر( ص)» مطابق است هرگز اهل شرق و غرب، سخنرانی نظیر او در گذشته و حال ندیده است."

     

    - " میخائیل نعیمه"

    که از دانشمندان مسیحی است در مقدمه ای که بر کتاب " صوت العداله الانسانیه " نوشته درباره حضرت علی (ع) چنین می گوید:" پهلوانی امام( ع) تنها در میدان جنگ نبود بلکه او در روشن بینی،  پاکدلی، بلاغت، سحر بیان،  اخلاق فاضله،  شور ایمان،  بلندی همت،  یاری ستمدیدگان و ناامیدان، متابعت حق و راستی و بالجمله در همه صفات پهلوان بود. اگر چه مدت زیادی از حضور او گذشته، اما هر گاه بخواهیم بنیاد زندگی نیکو و سعادتمندی را بگذاریم باید به روش او رجوع کرده و دستور و نقشه را از او بگیریم."- " جرج جرداق"مسیحی، نویسنده معروف لبنانی در کتاب " صوت العداله الانسانیه " درباره علی ( ع) چنین می نویسد: ای دنیا چه می شد اگر همه نیروهایت را در هم می فشردی و دوباره شخصیتی مانند علی با آن عقل، قلب ، زبان و شمشیر نمودار می کردی؟"

     

    - " کارلایل"

    فیلسوف انگلیسی، هر گاه به نام علی (ع) می رسید بزرگی علی چنان او را به وجد می آورد و نیروی عظمت آن حضرت چنان تحریکش می کرد که از بحث علمی بیرون می شد و بی اختیار شروع به مدیحه سرایی او می کرد، او درباره علی چنین می گوید: " ما نمی توانیم علی را دوست نداشته باشیم و به وی عشق نورزیم زیرا هر چه خوبی هست که ما آن را دوست داریم همه در علی جمع است. او جوانمرد شریف و بزرگواری بود که دلش سرشار از مهر و عطوفت و دلیری بود، از بشر شجاع تر، اما شجاعتش آمیخته با مهر و عطوفت و لطف و احسان بود.پیش از رحلت خود درباره قاتلش از او نظر خواستند، فرمود: اگر زنده ماندم خود می دانم چه کنم و اگر درگذشتم اختیار با شماست، اگر می خواهید او را قصاص کنید یک ضربت بیشتر به او نزنید و اگر عفو کنید به تقوا نزدیک تر است."

     

    - "لامنس"

    یک کشیش بلژیکی است  که در زبان عربی و تاریخ عرب مهارت داشت. او درباره علی (ع) می گوید:" برای عظمت علی این بس که تمام اخبار و تواریخ علمی اسلامی از او سرچشمه می گیرد. او حافظه و قوه شگفت انگیزی داشت. علمای اسلام از مخالف و موافق، از دوست و دشمن مفتخرند که گفتار خود را به علی مستند دارند چرا که گفتار او حجیت قطعی داشت، او باب مدینه علم بود و با روح کلی پیوستگی تام داشت."- "مادام دیالافوا"، در مقام تعریف حضرت علی (ع) چنین می نویسد:" احترام علی (ع) در نزد شیعه به منتها درجه است و حقاً هم باید این طور باشد زیرا این مرد بزرگ علاوه بر جنگ ها و فداکاری هایی که برای پیشرفت اسلام کرد، در دانش،  فضائل ، عدالت و صفات نیک بی نظیر بود و نسلی پاک و مقدس نیزاز خود باقی گذارد. فرزندانش نیز از او پیروی کردند و برای پیشرفت مذهب اسلام مظلومانه تن به شهادت دادند. علی(ع) کسی است که در قضاوت به منتها درجه عدالت رفتار می کرد و در اجرای قوانین الهی اصرار و پافشاری داشت. علی کسی است که اعمال و رفتارش نسبت به مسلمانان منصفانه بود، او کسی است که تهدید و نویدش قطعی بود. "

     

     

    - "مادام دیالافوا "

    در ادامه این بحث می گوید:" چشمان من گریه کنید، اشک های خود را با آه و ناله من مخلوط نمایید و برای اولاد پیامبر که مظلومانه شهید شدند، عزاداری کنید."- " پطروشفسکی" استاد دانشگاه لنینگراد می گوید:" علی (ع) تا سرحد شور و عشق پای بند دین، صادق و راستگو بود... و مقام صفات اولیاءالله در وجودش جمع بود

     

     

     

     

     

    I:\net\شمیم آموزش و نوآوری  امام علی علیه السلام از دیدگاه اندیشمندان غیرمسلمان.htm

     

     

     

    اهداف مبانی و محور اصلاحات 

    معنی اصلاحات:

    این واژه معانی متعددی دارد.

    ((صَلحَََ)) از مادۀ ((صَلاح)) به معنی شایستگی است.

    صلح الشیء(کنصر و منع و کرم) صلاحا وصلوحا و صلاحیه ً ضدفسد اوزال عنه الفساد.

    صٌلح :از ((مصالحه)) به معنی آشتی استو راغب آن را از بین بردن نفرت میان مردم معنی کرده است.

    أصلَحَ :أصلَحَ ، یُصلِحُ،إصلاح به معنی " بهبود بخشیدن و صلح افکندن" است.

    صالح : اسم فاعل به معنی ((نیکوکار شایسته)) (ضد فاسد و ضدطالح) است.

    صالحون :معنی گسترده و وسیعی دارد،همۀ شایستگی ها به ذهن می آید.شایستگی از نظرعلم و تقوا،شایستگی از نظر علم و آگاهی،قدرت و قوّت، تدبیر و نظم و درک اجتماعی.

    صالحات : جمع صالحه به معنی (( کارهای شایسته)) است.

    مصلوحون : جمع (( مصلح)) به معنی نیکوکاران و شایستگان است.

    معنی اصلاح :

    مصدر باب افعال به معنی (( بهبود بخشیدن و صلح افکندن)) است .واژه اصلاح در مقابل افساد قرار دارد. افساد عبارت از (( خروج الشیء عن الاعتدال)) است، خواه در بدن ، خواه در نفسو خواه در هر امر دیگری که ازاستقامت خارج شده باشد، به سامان در آوردن هرچیز اصلاح است.

     

    معنی اصلاح

    امروز وقتی میگویند اصلاح ، یعنی سامان دادن های آرام تدریجی ، غیر بنیادی ، ولی وقتی می خواهند بگویند تغییرات بنیادی، میگویند انقلاب.

     آیا در اصلاح اسلامی هم وقتی میگویند ((اصلاح)) مقصود همین است؟

    نه، در اصلاح اسلامی وقتی گفته می شود اصلاح، نقطه مقابل افساد است، اعم از آنکه تدریجی و ظاهری و به اصلاح عَرَضی باشد یا بنیادی وجوهری.

    اصلاح طلبی برای چه چیز؟

     هنگامی که واژه اصلاح و اصلاح طلبی طرح می شود مجموعه ای از پرسش های آشکار و نهان را به همراه دارد،اصلاح چه چیز؟ نقاط فاسد کدامند؟ مفسدان چه کسانی هستند؟ نشانه های فساد چیست؟ مصلحان کییانند؟ برنامه پیشنهادی آنان برای اصلاح کدام است؟ نتایج و اقدامات عملی آنها در اصلاحات تا کنون چگونه بوده است؟ و...............

     امام علی علیه السلام در خطبه ای که به (( منبریه)) مشهور است و مشحون از گله مندی از مردم زمانه خویش و پیروان خود می با شد و از نامهربانی ها و بی وفایی هایشان شکایت می کند، هدف از جهاد، مبارزه ، قیام و تلاش خود را بیان می کند و اهداف منفی را که ممکن است در اذهان جای گرفته باشد یا به عنوان ابزاری تبلیغی و فرهنگی توسط سیاست بازان به کار گیری شود ( در قالب دعا و نیایش و خطاب به پروردگار که خود آفریننده انسان وآگاه بر مصالح و مفاسد اوست) بیان مینماید.

    کمال دین و تمام نعمت خداوند اسلام را (با جمیع دستورات و فرایض اعتقادی، اخلاقی و احکام شرعی) به عنوان دین مرضّی خود و تنها راه زندگی منتهی به هدف ( که همانا فلاح و رستگاری و رها شدن بشر از هلاکت و وصول به سعادت است) قرار داده است. اسلام مستجمع جمیع ادیان پیش از خود و قرآن مصّدق رسالت ها و پیامبران پیش از خاتم  پیامبران حضرت محمد (ص) می باشد و صراط مستقیم الهی نیز در سیر بدین روش و حرکت در آن طریق می باشد.

     و با این حال دیگر نمی توان از حقیقت سایر ادیان در برابر دین اکمل و اهمیت سایر نعم در برابر نعمت اتم  دم زد و از درستی سایر راهها در برابر تنها و یگانه راه ( که همان صراط مستقیم است) و توسط صاحبان صراط به خوبی بیان شده است و بر مبنایی قویم و استوار و منطبق بر عقل و شرع ، حجت را تمام نموده است ، سخن گفت.

    اصلاحات در اندیشه و سیره اهل بیت علیه السلام

    انچه در سیره وعمل پیشوایان دین در تاریخ پرفراز و نشیب اسلام به ثبت رسیده است، گویای این حقیقتاست که ان بزرگواران ، لحظه ای از اصلاح  امور خود و مردم جامعه غفلت نکردند ، و بزرگترین هدف رهبری و امامت را همانا رسیدی دقیق و همه جانبه به امور مادی و معنوی مردم و اصلاح  "دین" و "دنیا"ی آنان می دانستند.

     

    اصلاحات و اصلاح طلبی در آیینه اندیشه امام علی (ع)

     نوشته : آقای محمد رضا سوقندی

    بخش 1 صفحه 17 تا 20

     

     

     

     

    اقسام اصلاحات

    اصلاحات را منظر هی گوناگون می توان تقسیم نمود :

    از نظر ارتباط آن با زمان :

    1- اصلاحات رجعت طالبانه یا واپسگر

    2-اصلاحات واقع گرایانه

    3- اصلاحات حقیقت گرا

    4- اصلاحات التقاط آمیز

    5- اصلاحات تجدّدمآ ب

    می توان اقسام دیگری را هم به آن افزود ، نوع هر اصلاحاتی را نیّت ها ، انگیزه ها ، اهداف ، برنامه ها وروشهای اجرایی مصتحان وطرفداران آنها مشخّص می کند و در هر مقوله ای که مشمول این اصل (اصلاح طلبی ) قرار بگیرد. با توجه به دیدگاه ونگرشها در آن مقوله نوع اصلاحات ،سطح و راهکار اجرایی آن روشن می شود. گرچه دیدگاه های کلّی ونگرسهای اصول به مبانی و پایه های اصلاحات در نگرش های موردی یا مقوله های خاص تا ثیری بسزا دارد. نوع دیگری از تقسیم اصلاحات هم وجود دارد که می توان از آن به اصلاحات حقیقی و اصلاحات دروغین نام برد که طرفداران اوّلی مصلحان راستین می باشند و سردمداران دوّمی منافقان و گندمنمایان جوفروش.

     

    مبانی فکری اصلاح

    1-جهان بینی (نگرش به هستی به صورت نظام )

    2-ایدئولوژی (نگرش به انسان و بایدها و نباید ها )

     یکی از مهمترین جلوه های اصلاح در ارتباط با خداوند از یک سو و سایر مردم از سوی دیگر می باشد که ما را به بیان نوعی از اصلاحات رهنمون می سازد

     

    سیره علوی:

     سیره امام علی (ع) و حوادث مختلف دوران آن حضرت،نشان از روحیه ی اصلاح گری آن امام همام دارد. او حتّی علت پذیرش خلافت را پس از مرگ عثمان همین اصلاح امور مردم می داند زیراپس از رحلت پیامبر و در دوران خلفا امور ازمجاری واقعی خود خارج گردیده بود و مجدداً شیخوخیّت، اشراف گرایی ، برتری طلبی ها، تحریم اسلام، تبعیض و فاصله های ناروای طبقاتی و روابط قبیله ای – به خصوص در دوران خلافت عثمان - جانشین ملاکها و معیارهای اسلامی گردیده بود ، لذا امام علی (ع) برای اصلاح امور با مردم بیعت می کند و هدف اصلی خود را اجرای عدالت اسلامی و از میان برداشتن فاصله های نا روای طبقاطی میان مردم قرار می دهد.

     دوران حکومت امام علی (ع) و حتی جنگهای او در بصره و صفّین ونهروان نیز در راستای اصلاحگری و مقابله با افساد بوده است .می توان گفت که تمام زندگانی امام علی(ع)،سیره وسنت او ،دوران حکومت ، بیانات،دستورات و احکام او در جهت اصلاح امور بوده است.

     

    محورهای اصلاحات درکلام علی (ع) نفی قدرت طلبی و فزون خواهی :

    در نظر کوته بینان تنگ نظران بین تلاش و حرکت های انسان ها با ظاهری شبیه به هم و شعار هایی هماهنگ تفاوتی وجود ندارد. در حالی که نیّت ها ، اندیشه ها ، اهداف ،شیوه ها ، برنامه ها و

    نوع عمتکرد ها ، نقطه ی اصلی تفاوت در این حرکت هاست.

    «اللهم انک تعلم انه لم یکن الذی کان منافسه فی سلطان و لا التماس شی من فضول الحطام ، ولکن لنرد العالم من دینک ، و نظهر الاصلاح فی بلادک فیأ من المظلومون من عبادک ، و تقام المعطله من حدودک ».

            خداوندا تومیدانی کاری که کردیم ، برای کسب قدرت و جمع ثروت نبود ، بلکه برای این بود تا نشانه هایی از جایگاه خود کنار رفته ( منحرف و حذف شده بود) را دوباره به جایگاه اصلی خودباز گردانیم و اصلاح را در سرزمینهای توآشکار کنیم و تحّقق بخشیم تا در اثر بازگرداندن معالم ذین الهی و اصلاح بلاد ،بندگان مظلوم تو (یا مظلومان از بندگان تو ) امنیّت یا بند و حدود  و قوانین بر زمین  مانده تو بر پا داشته شوند. قرآن در همین زمینه از زبان شعیب پیامبر می فرماید :

    جز اصلاح تا آخرین حد منظوری ندارم موفقیتّم جز به دست خدا نیست ،تنها به ذات مقدبس اوتوکّلمی کنم و تنها به سوی او باز خواهیم گشت 

  • فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

مقدمه سپاس فراوان آفريدگاري را سزا است که جهان هستي را همسان و هماهنگ با احتياجات و نيازهاي بشر سامان داده و با تدبير حکيمانه خود آنرا پرورده است. تحيات و درود نامحدود بر والاترين معلم و مربي انسان يعني پيامبر گرامي اسلام (ص) که با مدد

امامت برترى امامت بر نبوّت ناگزيرى از حجّت (نياز به رهبر الهى) حجّت، امامى است شناخته شده گاه حجّت در بيم و گمنامى به سر مى‌برد اگر امام نباشد زمين‌در هم فرورود فراخواندن هر امتى با امام وپيشواى آن شناخت امام شرايط امامت و ويژگيهاى ا

پرارزش ترین فرازهای تاریخ،صفحاتی است که از زندگانی مردان بزرگ بحث می کند آنها بزرگ بوده اندوآنچه مربوط به آنهاست ازجمله تاریخشان ،بزرگ وباعظمت است، درخشندگی خیره کننده ای دارد، تاآنجاکه بخواهیم آموزنده وپرمعنی واسرارآمیزاست . آنهاشاهکارآفرینش وخلقتند،زندگی آنهاهم شاهکارتاریخ ،ومملوازحماسه های پرشورآفرینش است درمیان این مردان بزرگ تاریخ ،هیچ یک به اندازه محمدپیامبربزرگ اسلام ...

اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِيِّکَ الْحُجَّه ِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ فِي هذِهِ السّاعَه ِ وَ في کُلِّ ساعَه وَلِيَّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِيها طَويلا

وحدت از دیدگاه امام خمینى (ره)؛ استراتژى یا تاکتیک// خبرگزاری شبستان: وحدت گرچه در ادبیات اسلامى کاربرد و نقش اساسى دارد، امّا در ادبیّات سیاسى رایج کمتر مورد بررسى قرار گرفته است و آن‏چه در این زمینه به‏کار رفته، بیشتر مفاهیمى است که برترى یک شیوه و یا تفکّر را به دنبال داشته و بیشتر کاربرد خارجى دارد؛ مفاهیمى چون ناسیونالیسم، پان عربیسم، پان ترکیسم و... از این دسته به‏شمار ...

سيداحمد خاتمى «رهبرى» جايگاه برجسته اى در کلام امام على(ع) دارد و ابعاد مختلف اين مسأله، در کلمات دُرَربار ايشان، تبيين شده است. ضرورت رهبرى اساسِ بحث از جايگاه رهبرى، ضرورت رهبرى براى جامعه است. بداهت اين مسأله، آنچنان است که تشکيک د

زبان عربي مانند هر زبان ديگر قواعدي دارد که آن را علم نحو مي‌نامند علم نحو در حفظ لغت از آشفتگي و تحريف و نيز در معناي کلام اهميت زيادي دارد تا آنجا که گاهي با تبديل کسره به فتحه معناي يک کلمه تغيير مي‌کند که در بعضي موارد مستلزم کفر است قواعد زبان

امام محمد باقر علیه السلام حضرت باقر (علیه السلام)در سال ۵۷ هجری در شهر «مدینه» چشم به جهان گشود. او هنگام وفات پدر خود امام زین العابدین (علیه السلام)که در سال ۹۴ رخ داد، سی و نه سال داشت. حضرت باقر (علیه السلام)در سال ۵۷ هجری در شهر «مدینه» چشم به جهان گشود. او هنگام وفات پدر خود امام زین العابدین (علیه السلام)که در سال ۹۴ رخ داد، سی و نه سال داشت. نام او «محمد» و کنیه‏اش ...

تربیتی نماز نماز در لغت به معنای پرستش, نیاز, سجود, بندگی و اطاعت, خم شدن برای اظهار بندگی و اطاعت و یکی از فرایض دین و عبادت مخصوصی است که مسلمانان پنج بار در شبانه روز به جا می آورند. معنا و مفهوم نماز نماز در لغت به معنای پرستش, نیاز, سجود, بندگی و اطاعت, خم شدن برای اظهار بندگی و اطاعت و یکی از فرایض دین و عبادت مخصوصی است که مسلمانان پنج بار در شبانه روز به جا می آورند. ...

از محبت دُردها صافی شود وز محبت دردها شافی شود مقدمه: نقش محبت و مهروروزی در فرآیند تعلیم وتربیت محبت نیاز اساسی و طبیعی انسان بالاخص کودکان است. یکی از عللی که آدمی را از تنهایی گریزان و در جمع سرخوش می‌سازد این است که در تنهایی محبّت‌هایی ندارد و تمایلات آدمی در آن برآورده و ارضا نمی‌شود. محبت مهمترین عامل سلامت روح کودک و عدم آن موجب ناهنجاری‌های روانی است. کمبود محبت مشکلاتی ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول