تحقیق حکیم سنایی غزنوی

Word 96 KB 33533 23
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۱۰,۱۵۰ تومان
قیمت با تخفیف: ۷,۵۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه ومعرفی

    مختصری درشرح احوال حکیم سنایی غزنوی

    حکیم ابوالمجدبن آدم متخلص به سنایی شاعر و عارف نامدار اواسط قرن پنجم واوایل قرن ششم ه.ق. به احتمال زیاد درسال 473 ه.ق درغزینن به دنیا آمد وچنان که اثر تذکره نویسان نوشته اند واز ابیات اودرمنظومه حدیقه الحقیقه نیز برداشت می شود 62 سال بعد درهمان دیار درگذشت .وی هم دوره با مسعودبن ابراهیم فرزند نیل بهرام شاه غزنوی بود پدرش آدم از خاندان شریف وبزرگ بوده است وبه نوشته جامی شاعر وعارف قرن 9 در «نفحات الانس » با پدر شیخ «رضی بن لالا» که از دانشمندان وبزرگان عرفان بود نستبی داشته ونیز معلم فرزندان «ثقه الملک طاهربن علی » وزیر معروف بوده است . سنایی چه در روزگار خودوچه درسده های بعد همواره مورد تجلیل ادیبان گوناگون قرار گرفته وپس از مرگ نیز اقتدار بسیار برخودار بوده است بسیاری از شعرای معاصر او واعصار بعدی اورا درردیف عنصری،معزی ،رودکی و گاه برتر ازآنان برشمرده اند .سید الدین محمد عوضی «تذکره معروف لباب الباب در وصف اوآورده است :‌« استاد الحکما ،‌ختم شهدا ،‌عبد الدین آدم السایی الغزنوی ؛سنایی که در دیده ی حکمت روشنایی بود ودرحدیقه ی بینایی سنایی ؛ قلب او همه انس بود ، به قلب انس (سنا)‌منصور شد ؛ ازقله بحر خاطرخود گنج ها نهاد وبدست بیان برجهانیان گوهر پاشید جامی در «نفحات الانس » درباره ی سنایی چنین نوشته است :« حکیم سنایی غزنوی قدس ا.. تعالی روحه ( که ) کنیت ونام وی ابوالمجد ودین آدم است … ازکبرای طایفه ی صوفیه است وسخنان وی را به استشهاد درمصتفات خودآورده اند وکتاب «حدیقه الحقیقه » برکمال وی درشعر وبیان اذواق ومواجید هرباب معرفت وتوحیه دلیل قاطع وبرهانی ساطع ایست اوازمریدان خواجه یوسف همدانی است …» دولتشاه سمرقندی نیز درتذکره ی الشعرای خود درباره ی سنایی نوشته است :‌« حکیم عارف المجد محدودنن آدم السنایی قدس ا… سره العزیز ، ازبزرگان دین واشراف روزگار است … » مولانا جلال الدین روحی با وجود کمال وفضل خود را از متابعان شیخ سنایی می داند ومی گوید :‌

    «عطارروح بود وسنایی دوچشم او               ماازسنایی وعطارآمدیم »

    ونیز آذر درآتشکده خود گفته است :

    «حکیم سنایی دلش منبع عرفان ودانش وجانش مخزن حکمت ، ازحکما ،‌حکیم انوری وخاقانی کمال عقیدت به او داشته اند واز عرفا مولانا جلال الدین روحی نهایت وثوق به او اظهار میکرد .

     واقعیت آن است که سنایی درآغاز کار چندی به مدح سلاطین وخوشگذرانی مشغول بود ولی دیری نگذشت که از این روش بیزار شد وبه عالم عرفان روی آورد وازشاهان زور گو دوری کرد وبه قول دولتشاه «ازدنیا ومافیها معرض بود» تاحدی که سلطان بهرامشاه غزنوی می خواست تاهمشیره ی  خود را به نکاح شیخ درآورد. اوامتناع نمود وعزیمت حج کرد وبه خراسان آمد.

    ارادت خاص به شیخ المشایخ ابویوسف همدانی داشت ودرآن موقع بود که دوسر شعرهجوآمیز وگاه وقیح وی ظاهرا محصول دوره ای ایست که به خدمت سلاطین غزنوری راه یافته با دربارحکومت آشنا شده بود ومانند فرخی سیستانی روزگار را برمداحی وعیاشی می گذراند . تااینکه درآستانه سفر حج وپس از آن ،‌دگرگونی مهمی درحالش پدید آمد وزندگی اش درمسیر دیگری افتاد. خوشگذرانی وعیش ونوش نزد شاهان وبزرگان را کنار نهاد وزهد وعبادت وهم نشینی با مشایخ صوفیه را در پیش گرفت .نوشیته ی دولتشاه سمرقندی که علت توبه حکیم سنایی راچنین بیان می کند که :‌«… نوبتی درغزنین مدحی جهت سلطان ابواسحاق ابراهیم غزنوی گفته بود وسلطان عزیمت هند داشت به تسخیر قلاع کفار هند وحکیم می خواست به  تعجبیل قصیده رابگذراند قصد ملازمت سلطان کرد ودرغزنین دیوانه ای بود که اورا «لای خوار » گفتندی وازمعنی خالی نبود . همواره در شرابخانه ها درد شراب جمع کردی ودرگلخن ها تجرع نمودی، چون حکیم سنایی به گلخن رسید وقصد گلخن کرد بشنود که «لای خوار»  باساقی خود می گوید :‌ پرکن قدحی تابه کوری چشم ابراهیمک غزنوی بنوشیم ساقی گفت که این خطا گفتی چرا که ابراهیم پادشاه عادل وخیر است مذمت اومگوی . دیوانه گفت :‌اومردکی ناخشنود ونا انصاف است. غزنین را هنوز چنانکه شرط است ضبط نکرده ودر چنین زمستانی سرد میل ولایتی دیگر دارد وچون آن ولایت رانیز مسلم خواهد ساخت آرزوی ملک دیگر خواهد کرد وآن قدح را بسته ونوش کرد .

    بازساقی را گفت : پرکن قدحی دیگر تابنوشم به کوری چشم سنائیک شاعر ساقی بار دیگر گفت :‌آخر ای یار درباب سنایی مکن که بس مردکی احمق است ،لافی وگزافی چند فراهم آورده ونام شعر برآن بنهاده واز روی طمع هر روز پیش ابلهی ایستاده وخوش آمدی می گوید واین قدر نمی داند که اورا برای شاعری وهرزه گویی نیافرده اند . اگر روز اکبراز او سوال کنید که سنایی به حضرت ماچه آوردی ! چه عذر خواهد کرد ؟ این چنین مدارا جزابله وبو الفضول نتوان گفت.حکیم چون این سخن شنید ازحال برفت وبر اواین سخن کارگر آمدودل ازخدمت مخلوق بگردیدوازدنیا سردشد ودیوان مدح رادرآب انداخت وطریقت انقطاع « زهدوعبادت را شعار خود ساخت.»

    تقی الدین اوحدی اصفهانی نیز این داستان رادر«عرفات» نقل کرد.ودرعین حال افزوده است: اما (سنایی) هدایت حقیقی ازخدمت شیخ ابو یوسف همدانی یافت که به خانقاه اورا ازتعظیم کعبه خراسان گفتندی وحکیم بعد از سلوک مرتبه کارش به سرحدمی رسید.که سلطان بهرامشاه غزنویی آرزو کرد که همشیره خود رابه نکاح او آودره به شرف ازدواج وی در رساند مطلقاَ قبول نکرد. ابا نموده ولهذا در حدیقه فرمود :‌

    «من نه مرد زن وزر وجاهم          بخدا اگر کنم وگر خواهم »

    سنایی مانند شیخ عطار، درشمار صوفیانی است که مردم رابه کار وکوشش فراخوانده ومردم را از ظاهر پرستی ،‌درورویی ،‌ریا کاری ،‌مردم آزاری و عوام فریبی برحذر داشته است . وی درمثنوی حدیقه الحقیقه درستایش کار وکوشش می گوید :‌

    «از پی کارت آفرید ستند                    جامه ی خلقتت بریدستند

    ملک وملک از کجا به دست آری         چون مهمی شصت روزه بیکاری»

    ودردیوان خود خطاب به مردم حقیقت جوی چنین می گوید :‌

    «سخن کز روی دین گویی ،‌چه عبرانی چه سویانی

               مکان کز توجق جویی چه جابلقا به جا بلسا

    گر امروز آتش شهرت بکشتی بی گمان رستی

                                                     وگرند تفٍ این آتش تراهیزم کند فردا

     

    چو علم آموختی از حرص آنگه ترس کاندرشب

       چودزدی باچراغ آید گزیده تر بردکالا

    سنایی پس از روی آوردن برجهان عرفان جهانخواران متجاوز وزورگو را مورد انتقاد شدید قرارداد و سعی داشت غرور وخودخواهی شهوت را با اعتراضات وسرزنش خویش بیدار کرند . وتا آن زمان که کسی جرات نداشت شاه ستمگر را نداند سنایی اورا چون چارپایان «مدد افساری»‌می خواند وخطاب به سلطان مستبد وبیدادگر می گوید :‌

    «توهمی لافی که هی من پادشاه کشورم                   پادشاه خود ندای چون پادشاه کشوری؟

    درسری کانجا خرد باید همه کبر است وظلم             با چنین سر ،‌مدد افساری نه مدد افسری»

    هفت کشور دارد او ،من یک دری از عافیت               هفت کشور گو تورا ،  بگذار بامن یک دری

  • فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    ندارد

مقدمه ومعرفي مختصري درشرح احوال حکيم سنايي غزنوي حکيم ابوالمجدبن آدم متخلص به سنايي شاعر وعارف نامدار اواسط قرن پنجم واوايل قرن ششم ه.ق. به احتمال زياد درسال 473 ه.ق درغزينن به دنيا آمد وچنان که اثر تذکره نويسان نوشته اند واز ابيات اودرمنظومه حديقه

ابوالمجد مجدودبن آدم سنايي غزنوي، شاعر و حکيم و عارف بزرگ قرن پنجم و اوايل قرن ششم در سال 467 در غزنه به دنيا آمد. دوران کودکي و جواني او در غزنين گذشت و در همين شهر به تحصيل علوم و معارف زمانه پرداخت و در تمامي ميدان‌هاي معرفت عصر، از ادبيات عرب گ

حکيم ابوالمجدود مجدودبن آدم سنايي، شاعر بزرگ و عارف عاشق در اواسط يا اوايل نيمه دوم قرن پنجم هجري قمري درغزنين چشم به جهان گشود. پس از آگاهي از فنون زبان و سخنوري، به عادت شاعران زمان به دربار روآورد و در دستگاه غزنويان به جرگه شاعران مداح درآمد.

سنايي غزنوي. ابوالمجد مجدود‌بن آدم ( 463- 545 هجري قمري) در شهر غزنين (در افغانستان امروزي) به دنيا آمد. او‌ در آغاز جواني‌ شاعري‌ درباري‌ و مداح‌ مسعود بن‌ ابراهيم‌ غزنوي‌ و بهرام‌ شاه‌ بن‌ مسعود بود. ولي‌ بعد‌ از سفر به‌ خراسان‌ و اقامت‌ چند ساله‌

بيدل شاعريست که در بيرون از مرزهاي ايران به ويژه در ميان افغان ها بيشتر شناخته شده است. شاعري ديرآشنا با بباني دشوار و معاني استوار. در ?? سال اخير در ايران تلاش قابل تقديري براي معرفي «پير ميکده سخنداني و افلاطون خم نشين معاني» صورت گرفته و حاصل آن

frames. P30World Forums > آموزش > موضوعات علمي > ادبيات و علوم انساني > ادب و ادبيات PDA View Full Version : ادب و ادبيات soleares 10-15-2006, 03:33 PM ادبيات چيست؟ زبان و ادبيات جلوه گاه انديشه ، آرمان ،

چکیده در این مقااله مفهوم عشق از دیدگاه سقراط وافلاطون وابن عربی ومولوی تعریف شده صفات وویژگهای آن مورد بررسی قرارگرفته است . کوشش اصلی نگارنده براین بوده است که دیدگاه مولوی دراین زمینه کاویده شود و مشخص گردد که مولوی عشق تحاازب ارواح می داند وهدف نهایی وی در نگارش داستان شاه و کنیزک این بوده است که روشن بدارد که : هرعشقی که در عالم زیرین حاصل گردد اگر بر مبنای شناخت و معرفت ...

بسم الله الرحمن الرحیم علامه اقبال در روز جمعه سوم ماه ذیقعده ، سال ۱۲۹۴ هجری قمری ( ۹ نوامبر ۱۸۷۷ ) در شهر سیالکوت به دنیا آمد . پدر وی از بازرگانان متدین بود. نیاکان اقبال از قبیله سپروی برهمنان کشمیر بودند که در قرن هفدهم به دین مبین اسلام مشرف شدند . تحصیلات اقبال به رسم معمول زمان از آموختن قرآن در یکی از مساجد سیالکوت آغاز شد و پس از اتمام دوره مکتب به اسکاچ مشن کالج رفت و ...

درباره ي مولانا و مثنوي شريف تاريخ زندگي مولانا تا حد زيادي روشن است. وي در عهد خويش نيز پس از وفاتش در قونيه و خارج از آن بسيار شهرت داشت، و پيروان بسياري از شدت علاقه به مولانا زندگي او را به تفصيل شرح داده اند. تنها در دوره خود مولانا چندين اث

حکيم ابوالمجد، مجدود بن آدم سنايي غزنوي از عارفان و شاعراني است که علاوه بر مهارت بالا در شعر و شاعري؛ با قرآن و حديث و معارف ديني نيز، هم آشنايي بسياري داشت و هم ايمان و اعتقادي استوار. از اين روي نشانه‌هاي بسياري از تجلّي قرآن، حديث و معارف ديني ب

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول