دانلود تحقیق حوادث بعد از مرگ نادر و ظهور سلسله ی زندیه

Word 31 KB 474 16
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۱۰,۱۵۰ تومان
قیمت با تخفیف: ۷,۵۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • بعد از قتل نادرشاه سپاهی که توسط او به وجود آمده بود متلاشی شد. قتل نادر مورد قبول و تأئید همه سران سپاه قرار گرفت جز احمدخان درانی که با نیروی ده هزار نفری خود و با دست اندازی به قسمتی از غنایم به دست آمده از هندوستان، تمام ایالت افغانستان را زیر فرمان خود در آورد و هرات و مشهد را نیز تسخیر کرد. از طرف دیگر عادل شاه، برادر زاده ی نادر، با انتشار اعلامیه ای مسدولیت قتل ظالمی مثل نادر را خود بر عهده گرفت و با کشتار تمام اعضای خانواده نادر (جز شاهرخ میرزا فرزند چهارده ساله رضا قلی میرزا) خود را عادل شاه نامید؛ ولی پس از سلطنتی کوتاه و بی حادثه، به دست برادرش کور شد و بعد هر دو توسط سربازان خود اسیر و معدوم شدند و نوبت به پادشاهی شاهرخ میرزای نوجوان رسید که آن هم در نبرد با مدعی دیگری کور گشت و مدعی بعدی که محمد نامی بود هم نتوانست کاری از پیش برد و توسط یوسفعلی خان از سرداران شاهرخ کشته شد و زمانی بعد دو مدعی دیگر، یوسفعلی خان را که نایب السلطنه ی شاهرخ شده بود خلع و طبق معمول کور کردند و کمی بعد خود این دو رئیس با یکدیگر به جنگ پرداخته و علم خان، جد خاندان علم، جعفرخان را مغلوب نمود، تا نام وی بر فهرست اسامی کوران قبلی افزوده شود.

    چندی بعد خود میرعلم خان از احمدشاه درانی شکست خورد و نمی دانم کور یا غیر کور کشته شد. این بخش دردناک و فاجعه بار از آن جهت نوشته شد تا نسل حاضر بداند که پدران وی در چه شرایطی مبارزه و زندگی می کردند؟

    به راستی وقتی که رهبران و مدیران مملکت در کمتر از یک سال و نیم این همه کور و کشته می شوند، وضع کشور و مردم عادی و مفلوک را می توان مجسم کرد. یعنی وقتی چنین بلبشویی در رأس مملکت است ملسم بدانید در هر کوره دهی هم همین بساط در مقیاس کوچک تری برپاست.بی خبری اکثر مردم از گذشته، موجب توقع های عجیب و غریب شده است؛ به راستی اگر دیروزمان و امروزمان را نشنامسی، چه گونه می توانیم فردایمان را بنا کنیم؟

    مدعی دیگر قدرت و سلطنت، محمد حسن خان قاجار فرزند فتحعلی خان قاجار از سران ایل قاجار بود که درش به دست نادر مقتول شده بود. او استرآباد (گرگان فعلی) را تصرف کرد و به مخالفت با احمد شاه درانی پرداخت. در همین حال سرباز گمنام دیگری به کمک استعداد ذاتی خویش توانست خودی نشان بدهد و عده ای را به دور خود جمع کند و در خدمت علیمردان خان از رؤسای ایل بختیاری در بیاید و منتظر بماند تا بعد از مرگ علیمردان خان فرمانروای جنوب ایران بشود. این شخص همان کریم خان زند پایه گذار سلسله ی کوتاه عمر زندیان است. کریم خان توانست طی چند سال تمامی مدعیان داخلی سلطنت را سرکوب کرده با آوازه ای که از رفتار انسانی خود یافته بود مورد توجه ایرانیان قرار گیرد. وی در سال 1750 در شیراز به تخت سلطنت نشست و مورد محبت مردم بود و به جای لقب شاه، خودش را «وکیل الرعایا» نامید. روی هم رفته وی به لحاظ رفتار مهربانانه از معدود پادشاهان خوشنام کشور است. او از سواد بی بهره بود ولی در عین حال از هوشمندی و زیرکی خاصی برخوردار بود. در طول سلطنت بیست و نه ساله اش و به ویژه چهارده سال آخر عمرش سلطان بی مدعی کشور بود. رفتارش، به علت خصلت ایلیاتی او، بسیار ساده و خودمانی بود و اهالی شیراز در دوره ی او به استراحت و آرامش که به راستی به آن نیازمند بودند دست رسی یافتند. وقتی کریم خان در سال 1779 به مرگ طبیعی وفات یافت، مردم بی آلایش برایش غم خواری و سوگواری کردند و این اظهار هم دردی و تجلیل، پاداش مهربانی و شفقت و مداراگری او بود. بعد از مرگ کریم خان وکیل، تراژدی چندین بار تکرار شده‌ی تاریخ ما، دوباره روی نمود.«جنگ قدرت» بر سر تسخیر حکومت آغاز شد. زکی خان، برادر ناتنی کریم خان سر به شورش برداشت و زمام امور را در دست گرفت. قساوتی که این مرد در برخورد با مغلوبان خود به خرج داد، نام او را به عنوان یکی از منفورترین امرای ایران به یادگار گذاشت. از طرف دیگر، صادق خان با مرگ برادرش کریم خان به فکر میراث او افتاد. علی مراد برادر زاده ی زکی خان نیز در اصفهان برای خود حکومتی تشکیل داد. زنجیره ی بگیر و ببندها و چشم در آوردن ها دوباره شروع شد. از آن طرف آغامحمدخان قاجار هم برای خودش قدرتی به هم زده بود. جنگ و گریز و کشتار در مدتی کمتر از ده سال سراسر کشور را فرا گرفت. لطف علی خان نوه‌ی صادق خان مطرح ترین مدعی این دوره است که به علت رشادت هایی که در جنگ های نابرابر از خود نشان داد و نیز به سبب چهره ی معصوم زیبایی که داشت مورد محبت ایرانیان بود. وی توانست با کمک عرب های بوشهر خود را به شیراز برساند و حکمران آن جا، صید مرادخان را به قتل برساند و خود بر تخت بنشیند. آغا محمدخان، رئیس جدید ایل قاجار، به شیراز حمله کرد ولی کاری از پیش نبرد و به تهران برگشت.

    از چهره های سیاسی مطرح این دوره حاجی ابراهیم کلانتر(نیای خانواده قوام شیرازی) است که در ابتدا با لطف علی خان هم کاری کرد ولی بعدها به وی خیانت نمود و با قاجاریان سازش کرد و هنگامی که لطف علی خان برای جنگ با آغا محمد خان به شمال رفته بود تمامی فرماندهان شیراز و ارک سلطنتی را دستگیر کرد و لطف علی خان را به شیراز راه نداد و از این رو وی مجبور به عقب نشینی به بوشهر شد. دوره دربه دری این شاه زاده ی زند شروع شده بود. از بوشهر به کرمان و از آن جا به طبس و یزد رفت و سرانجام دوباره به کرمان بازگشت. در 1794، آخرین جنگ بین او و آغا محمد خان قاجار که شهر را به محاصره در آورده بود شکل گرفت. محاصره چهار ماه طول کشید ولی سرانجام آغا محمد خان شهر را فتح کرد. لطف علی خان به بم فرار کرد. والی بم در حق او میهمان نوازی!! کرده و برای این که مورد لطف آغا محمد خان قرار گیرد او را تحویل داد و بر طبق روایتی، خواجه ی قاجار دو چشمان او را با دست های خود در آورد و او را به تهران اعزام کرد تا به دارش بیاویزند. فجایعی که آغا محمد خان در کرمان انجام داد بیشتر به کابوس شباهت دارد تا واقعیت. او از سردارانش بیست هزار جفت چشم از مردم بی نوای کرمان خواست که گفته شده است خود به شمارش آنها پرداخت تا مبادا سرش کلاه گذاشته باشند !! او زنان و دختران کرمان را به سربازان خود تحویل داد. او دستور داد تا سر ششصد اسیر را بریدند و هر دو سر را توسط یک اسیر دیگر به بم حمل کردند تا پس از آن خود این سیصد نفر نیز گردن زده شوند و از سرها منارهایی ساخت که تا مدت ها باقی بود. و بدین سان سلسله ی کوتاه مدت زندیان به نقطه ی پایانی خود رسید و سرآغازی شد برای سلسله ای دیگر به نام قاجاریان. یادمان نرود که این وقایع هم زمان بود با دورانی که تجدد و نوگرایی یا مدرنیته در اروپا شکل گرفته بود. اختراع ماشین بخار در خدمت صنعتی شدن کشورها در آمده و تولید را به یک باره چندین ده برابر کرده بود. انگلیس، هندوستان را در تسخیر خود داشت و محصول صنایع پارچه بافی آن به تمامی آسیا ارسال می شد. ملت فرانسه انقلاب کبیر خود را پشت سر گذاشته و به آزادی اندیشه و عمل رسیده بود. پیشگامان و ناموران بزرگ اروپا در رشته های هنری و مهم تر از همه در علوم و فنون و پزشکی به سرعت پیش می تاختند. به سخن دیگر در حالی که غرب در راه نوگرایی و سازندگی و آبادگری هم چنان به پیش می رفت، ما گرفتار جنگ و نفاق و ویران گری بودیم و نیروی ملی خود را به هدر می دادیم.

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

طایفهٔ زند از طوایف لُر بودند که در حدود قلعهٔ پرى از توابع ملایر مى‌زیستند. بعد از قتل نادر این طایفه قدرت یافتند و کریم‌خان زند توانست دولت زندیه را تشکیل دهد. کریم‌خان (۱۱۶۳ تا ۱۱۹۳ هجری قمری) علیمرادخان (۱۱۹۶ تا ۱۱۹۹ هجری قمری) جعفرخان (۱۱۹۹ تا ۱۲۰۳ هجری قمری) لطفعلی‌ خان (۱۲۰۳ تا ۱۲۰۹ هجری قمری) کریم‌خان (۱۱۶۳ تا ۱۱۹۳ هجرى قمرى) در این دوره ایل بختیارى و زند ادارهٔ اصفهان ...

طایفهٔ زند از طوایف لُر بودند که در حدود قلعهٔ پرى از توابع ملایر مى‌زیستند. بعد از قتل نادر این طایفه قدرت یافتند و کریم‌خان زند توانست دولت زندیه را تشکیل دهد. کریم‌ خان (۱۱۶۳ تا ۱۱۹۳ هجری قمری) علیمرادخان (۱۱۹۶ تا ۱۱۹۹ هجری قمری) جعفرخان (۱۱۹۹ تا ۱۲۰۳ هجری قمری) لطفعلی‌خان (۱۲۰۳ تا ۱۲۰۹ هجری قمری) کریم‌خان (۱۱۶۳ تا ۱۱۹۳ هجرى قمرى) در این دوره ایل بختیارى و زند ادارهٔ اصفهان ...

يکي ديگر از سلاطيني که آرامگاهش در شيراز قرار دارد کريمخان زند است. وي از طايفه زند بود که در اطراف ملاير سکني داشتند و به امر نادرشاه به خراسان کوچانيده شدند. پس از مرگ نادر ايل زند مجدداً به سوي ملاير روي آوردند و رئيس آنان کريمخان و برادرش صادق

سلسله زندیه جانشین سلسله ای که نادرشاه افشار به آن ترتیب بوجود آورد و به آن ترتیب از میان رفت، سلسله ای بود که مؤسس و موجد آن، لرزاده ای شچاع و مردم دار از سرداران گمنام خود نادر بود و کریم خان زند نام داشت که چون از طایفه ” زند“ بود، سلسله ای را که بنیان گذاشت به این سبب ” زندیه“ نام گذاشتند.برای اینکه علل پیدایش سلسله ای را که بنیان گذاشت به این سبب “ زندیه“ نام گذاشت. برای ...

زندیه 1209-1163 ه . ق کریم خان زند ، پایه گذار سلسله زندیه محسوب می شود . اقبال جهانگشایی او ، بیش از هر چیز مدیون اعتشاشاتی بود که پس از قتل نادر در ایران سربرآورد و از سابقه دراز هفتاد یا هشتاد ساله ای برخوردار بود . وی قریب سه سال بعد از درگذشت نادر شهرتی نداشت و در میان قبیله خود ، که به دستور نادر در سال 1144 ه . ق . به خراسان کوچانیده شده بودند ، از حیثیت متعارفی برخوردار ...

سلسله زندیه جانشین سلسله ای که نادرشاه افشار به آن ترتیب بوجود آورد و به آن ترتیب از میان رفت، سلسله ای بود که مؤسس و موجد آن، لرزاده ای شچاع و مردم دار از سرداران گمنام خود نادر بود و کریم خان زند نام داشت که چون از طایفه ” زند“ بود، سلسله ای را که بنیان گذاشت به این سبب ” زندیه“ نام گذاشتند.برای اینکه علل پیدایش سلسله ای را که بنیان گذاشت به این سبب “ زندیه“ نام گذاشت. برای ...

به نام خدا خلاصه تاريخ ايران زمان ميلادي زمان هجري سلسله پادشاه رويدادها پايتخت حدود 720 تا 550 پيش از ميلاد مادها ديا اکو ديااکو هفت قبيله آريايي را در

تا برآمدن قاجار به درازای چهل و شش سال در ایران بر سر کار بودند. این سلسله به سردمداری کریم خان زند از ایل زند که از سال ۱۱۶۳ هجری قمری در ایران به قدرت رسید او فردی مدبر و مهربان بود.کریم خان خود را وکیل الرعایا نامید و از لقب (شاه) پرهیز کرد. شیراز را پایتخت خود گردانید و در آبادانی آن کوشش نمود ارگ بازار حمام و مسجد وکیل شیراز از کریمخان زند وکیل الرعایا به یادگار مانده است. ...

جانشين سلسله اي که نادرشاه افشار به آن ترتيب بوجود آورد و به آن ترتيب از ميان رفت، سلسله اي بود که مؤسس و موجد آن، لرزاده اي شچاع و مردم دار از سرداران گمنام خود نادر بود و کريم خان زند نام داشت که چون از طايفه ” زند“ بود، سلسله اي را که بنيان گذاشت

قاجار نام دودماني است که از ???? تا ???? بر ايران فرمان راند.قاجارها قبيله‌اي از ترکمان‌هاي منطقه استرآباد (گرگان) بودند.ايشان تبار خود را به کسي به نام قاجار نويان مي‌رساندند که از سرداران چنگيز بود. نام اين قبيله ريشه در عبارت آقاجر به معناي جنگجو

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول