دانلود تحقیق ژئواستراتژی کنونی در قفقاز جنوبی

Word 48 KB 6470 10
مشخص نشده مشخص نشده محیط زیست - انرژی
قیمت قدیم:۷,۱۵۰ تومان
قیمت با تخفیف: ۵,۰۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • ژئواستراتژی کنونی در قفقاز جنوبی

    مقدمه مترجم

    اهمیت روز افزون منطقه قفقاز جنوبی به ویژه در مناسبات جدید جهانی و صف بندی قدرتهای منطقه ای و بین المللی، پژوهش و تحقیق پیرامون این منطقه، عوامل و پارامترهای موثر در آرایش قوا و اثرگذاری بر مناسبات آن را در دستور کار موسسات پژوهشی و مراکز مطالعات راهبردی قرار داده است.

    ویژگی منحصر بفرد ارتباطی این منطقه بین اروپا و آسیای مرکزی به عنوان منبع بزرگ انرژی، رقابت ویژه روسیه و غرب در این منطقه که حیاط خلوت سنتی روسیه محسوب می شود، مناقشات دامنه دار قومی که بستر بسیاری از منازعات در این منطقه است و عواملی از این دست، اهمیت قفقاز جنوبی را در روابط منطقه ای و حتی بین المللی بیش ازگذشته ساخته است.

    متنی که برگردان آن پیش روی شماست به قلم یکی از محققین و صاحبنظران برجسته مسائل ژئواستراتژیک جهانی و منطقه ای به رشته تحریر در آمده است.

    بدیهی است ترجمه این مقاله به معنی تائید تمام ادعاهای نویسنده نبوده و هدف افزودن منابع اطلاعاتی به حوزه های کارشناسی مربوطه است.

     

     

    ژئواستراتژی کنونی در قفقاز جنوبی

    در ماههای اخیر روابط روسیه و گرجستان متلاطم شده است .تنش روی داده بین این دو کشور تنها یک نمونه ازصف بندی گسترده استراتژیک بین غرب وروسیه در منطقه قفقاز جنوبی است. در این عرصه، کشورها و سازمانهای مختلف در سطوح منطقه ای و فرامنطقه‌ای، در موضوع امنیت انرژی و ایفای نقش در معادلات قدرت در منطقه درگیر هستند. با در نظر گرفتن این دو عامل تعیین کننده، این سؤال مطرح می شود که موقعیت کنونی منطقه چیست و چه آینده ای برای آن پیش بینی می شود ؟

    رویکردهای امنیتی و سیاسی- نظامی بازیگران منطقه ای، در ابعاد مختلف بر این منطقه تاثیر گذار است .این بازیگران شامل گرجستان، ارمنستان و آذربایجان و آتش مناقشات همچنان مشتعل آنان در آبخازیا، اوستیا و قره باغ کوهستانی است .افزون بر آن تاثیر و اعمال نفوذ قدرتهای منطقه ای چون ترکیه و ایران و قدرتهای جهانی مانند ایالات متحده، روسیه و چین، جزئی جدایی ناپذیر از آرایش قدرت در منطقه محسوب می شوند.

    علاوه بر کشورها، سازمانهای بین المللی نیز در این بازی بزرگ درگیرند. این سازمانها در سطح منطقه ای عبارتند از سازمان همکاریهای اقتصادی دریای سیاه (B.S.E.C) ، سازمان نیروی دریای سیاه (BLACKSEAFOR)، سازمان نیروی دریای خزر (CASFOR)، سازمان همکاری بین گرجستان، اوکراین، آذربایجان و مولداوی (G.U.A.M)، و سازمان پیمان  امنیت دست جمعی (C.S.T.O) همراه با سازمان کشورهای مستقل مشارک المنافع (C.I.S). در سطح بین المللی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (N.A.T.O) و اتحادیه اروپا از وزن مخصوصی در معادلات قدرت منطقه برخوردار می هستند.

     

    امنیت انرژی

    امنیت انرژی موضوعی دیگر در شکل دهی ژئواستراتژی قفقاز جنوبی است. امنیت انرژی امروزه در سطح بین المللی از اولویت بالایی برخوردار است و ایالات متحده، اتحادیه اروپا و ناتو توجه خود را به تهدیدات متوجه این امر معطوف داشته اند. مجموع کشورهای اتحادیه اروپا در حال حاضر 50 درصد از انرژی مورد نیاز خود را وارد می کنند ( ایالات متحده 58 درصد از نفت مصرفی خود را وارد می کند ) و تا سال 2030 این رقم بالغ بر 70 درصد خواهد شد. علاوه بر این کشورهای عضو اتحادیه اروپا 25 درصد از انرژی مورد نیاز خود را از روسیه وارد می کنندکه این رقم احتمالا در سال 2030 به 40 درصد خواهد رسید ( 45 درصد دیگر انرژی مورد نیاز اتحادیه اروپا از خاورمیانه تامین می شود). در کنار این وابستگی رو به افزونی ، اکنون به ویژه پس از اعمال فشار روسیه به اوکراین جهت افزایش بهای گاز مصرفی این کشور در اواخر سال 2005، دیگر آشکار شده است که سلاح انرژی به  جزئی اساسی از سیاست خارجی و امنیتی روسیه تبدیل شده است.

    اهمیت ژئوپولتیک قفقاز جنوبی بر وجود منابع انرژی در این منطقه نیز مبتنی است . امنیت در قفقاز ضرورتی حیاتی جهت انتقال بدون وقفه نفت و گاز خزر است. منطقه دریای خزر (آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی ) در بردارنده 3 تا 4 درصد از ذخائر نفت  و 4 تا 6 درصد از ذخائر گاز جهان هستند. سهم قفقاز در منابع نفت و گاز جهان به خودی خود قابل توجه نیست اما در شرایط عدم اطمینان به جریان نفت از خلیج فارس با توجه به واقیات موجود و نیز امکان استفاده روسیه از انرژی به عنوان یک ابزار قدرت نمایی، انتقال انرژی دریای خزر و آسیای میانه (ازبکستان و ترکمنستان ) به مصرف کننده های غربی از طریق قفقاز اهمیتی حیاتی یافته است.

    اهمیت منطقه همچنین در پی سیاستهای کشورهای مصرف کننده انرژی غربی که در صدد کاهش وابستگی خود به منابع انرژی روسیه و خاورمیانه هستند، افزایش یافته است. شماری از کشورها و سازمانهای غربی در تلاشند تا به انحصار روسیه در انتقال انرژی اوراسیا با ایجاد خطوط انتقال انرژی بدیل پایان دهند. از این روست که خط لوله نفت آتاسو – آلاشانکو ( بین قزاقستان و چین)، بخط لوله باکو تفلیس جیحان و باکو – تفلیس – ارزروم ( بین گرجستان، ترکیه، آذربایجان و قزاقستان ) خط لوله گاز ناباکو ( بین اتحادیه اروپا، ترکیه، بلغارستان، رومانی، مجارستان و اتریش ) در حال طراحی، ساخت بوده و بعضا عملیاتی شده است.

    فرونشاندن مناقشات فروزان

    واشنگتن به دلیل سرمایه گذاری خود در بخش انرژی و نیز به خاطر منافع ژئوپولتیک خود در منطقه، علاقمند به قفقاز جنوبی همراه با ثبات و امنیت است. مناطق جدایی طلب گرجستان – آبخازیا و اوستیای جنوبی – به مناطقی تبدیل شده اند که بیشترین منافع را برای بازیگران منطقه در بردارند. روسیه، صرفنظر از تنش هایش با گرجستان،  نقش چندان بی طرفی در این مناقشات بازی نمی کند. و از آن به عنوان عامل نفوذ و تاثیر در برابر غرب بهره می برند.

    اهداف مشخص و آشکار اند: غرب و روسیه  در این آرزو هستند که به بازیگر اصلی در قفقاز جنوبی تبدیل شوند اما روسیه معمولا تحت فشار بوده است تا از این منطقه عقب نشینی کند. یکی از تاکتیک های روسیه برای مقابله با این تحولات فعال ساختن مجدد مناقشات فروزان منطقه به منظور کاستن از میزان پیشرفت غربی ها در حل وفصل آنها است. این امر به ویژه برای گرجستان که سعی در جذب سرمایه گذاری غربی ها و پیوستن به ناتو دارد سخت تر است.

    به نظر می رسد این تنش ها مادامی که قدرتهای فرامنطقه ای و سازمانهای وابسته به آنها نتوانند به تفاهم و یا «همزیستی مسالمت آمیز برسند » ادامه خواهد داشت. در این شرایط راه حلی برای این اختلافات متصور نیست. به نظر می رسد این مناقشات – که برای توسعه اقتصادی قفقاز جنوبی مضر هستند – تا زمانی که کشورهای مذکور در ساختارهای اروپایی پذیرفته شوند ادامه یابند.

    چشم انداز مناقشه آذربایجان و ارمنستان بر سر قره باغ کوهستانی نیز همانند مناطق جدایی طلب گرجستان است. بازیگران خارجی اصلی در این مناقشه –روسیه، ایالات متحده  و اتحادیه اروپا -  باید  راهی برای  مصالحه و سازش  بیابند. در حال حاضر ایالات متحده ضلعی از این مثلث است که بیشترین منافع را در حل و فصل این مناقشه داراست و تلاشهایی جدی برای نیل به یک راه حل مبذول می دارد. هنوز باید اراده سیاسی و خواست عمومی در دو سوی مناقشه ایجاد شود. به نظر می رسد فشار سیاسی بر آذربایجان و ارمنستان در حال افزایش است. ایالات متحده – شاید بیش از اتحادیه اروپا -  واجد قابلیتهای نظامی، سیاسی و اقتصادی است و با توجه به سرمایه گذاریهای خود علاقمند است تا در روند مذاکرات اعمال نظر و نفوذ نماید .دقیقا همانند مناطق جدایی طلب گرجستان، شرط اصلی برای نیل به راه حل مناقشه، هماهنگی با روسیه و همکاری با این کشور است.

    پیمانهای نظامی، تضمین انرژی

    مسایل مرتبط با تامین امنیت انرژی امروزه در کانون توجه سازمانهای نظامی قرار گرفته و در این راستا امنیت خطوط لوله نفت و گاز در برابر عملیات تروریستی از اولویتهای سازمانهای نظامی می باشد. به عنوان مثال تنشهای رو به افزایش گرجستان و مولداوی با روسیه، سازمان گوام را به تجدید نظر در امنیت انرژی این سازمان و جستجوی آلترناتیو هایی برای استقلال از نفت و گاز روسیه واداشته است .در چنین سناریوهای بدیلی، این آذربایجان است که نقشی حیاتی هم در عرضه انرژی و هم در ترانزیت آن از آسیای مرکزی ایفا می کند . هنوز زود است که قابلیت تداوم این سناریو پدیدار شود .هرچند با در نظر داشتن دولت روس گرای فعلی در اوکراین، اجرای طرحهای امنیت انرژی گوآم قدری غیر محتمل می شود.

    نیروهای مسلح روسی فعلا به حفاظت از منابع انرژی مشغولند. ضمن اینکه برای پیمان امنیتی روسیه محور CSTO، تامین امنیت انرژی به عنوان یک وظیفه، اهمیتی بیش از پیش می یابد. آزمایشی که اخیرا در یک نیروگاه هسته ای ارمنستان انجام شد نشان داد که مرکز مبارزه با تروریسم پیمان CIS قبلا در این عرصه درگیر بوده است. بنابر این به نظر می‌رسد نقش آفرینی CSTO در امنیت انرژی منطقه به ویژه در قفقاز جنوبی و بالاخص در ارمنستان در آینده توسعه می یابد. علاوه بر آن نیروهای ساحلی منطقه ای – همچون CASFOR و BLACKSEAFOR – قابلیت استفاده در چنین مواردی را در منطقه قفقاز دارا هستند.

    براساس منابع غربی و روسی، غرب نیز بطور مستقیم در فرآیند امنیت انرژی در قفقاز جنوبی درگیر است.گفته می شود افسرانی از ترکیه همراه با همتایان آذری و گرجی خود، مرتبا در تمرینات نظامی ویژه جهت انجام عملیات لازم در دفاع از پروژه باکو جیحان شرکت می نمایند. علاوه بر این، در سال 2005 موافقت نامه ای بین ناتو و ایالات متحده جهت تامین امنیت خط لوله فوق به امضاء رسیده است و در آینده خط لوله گاز باکو تفلیس جیحان را نیز تحت پوشش امنیتی خود قرار خواهد داد.

    علاوه برآن واحدهای نظامی ناتو و ایالات متحده، حمایت و یا آموزش نیروهای آذری و گرجی متولی حفاظت از خط لوله فوق را نیز به عهده خواهند داشت. افزون بر این گفته می شود ایالات متحده در نظر دارد سه قایق توپدار و یک زیردریایی کوچک به منظور حفاظت از میادین نفتی خود در اختیار آذربایجان قرار دهد.

    در عین حال، گرجی ها و مقامات رسمی ناتو و ایالات متحده، همگی هرگونه تحرک ناتو و آمریکا را در تامین امنیت خط لوله های آذربایجان و گرجستان تکذیب کرده و ادعا  کرده اند که این دو کشور خود مسئولیت حفظ امنیت خطوط انتقال انرژی را به عهده دارند. با این حال اظهارات مقامات رسمی ناتو، نشست های ویژه و هدفمند و دیگر فعالیت های انجام شده در این عرصه، نشان دهنده علاقه روزافزون ناتو به قفقاز جنوبی و به ویژه منابع انرژی آن است.

    با توجه به اینکه به نظر می رسد ناتو و ایالات متحده همچون روسیه و CSTO، در امر امنیت انرژی در قفقاز جنوبی درگیر هستند، عملا منطقه شاهد رقابت این دو قطب قدرت در جهان امروز است که در بدترین حالت مسابقه تسلیحاتی بین متحدان منطقه ای این دو قطب – ایران و ارمنستان در طرف روسیه و آذربایجان و گرجستان در طرف غرب – نمی تواند از نظر دور داشته شود.

     

     

     

     

    رقابت روسیه و آمریکا در قفقاز جنوبی و خزر

    اهمیت ژئو استراتژیک قفقاز جنوبی و خزر به عنوان کریدور ارتباطی اروپا به آسیای مرکزی ،به عنوان سرپلی برای کنترل و فشار بر ایران و همچنین به دلیل ذخائر انرژی و مقوله جنگ علیه تروریسم، دلایل اصلی حضور ایالات متحده در منطقه هستند. ایالات متحده با عملیات سنگین نظامی خود در عراق و افغانستان و درپی چرخش ازبکستان به سوی روسیه، متمایل به دستیابی نقاط اصلی قدرت در قفقاز و در راستای حمایت از ژئو استراتژی جهانی خود می باشد .

    تحرکات اخیر ایالات متحده ممکن است مبتنی بر اصل تعادل قوا در این منطقه باشد که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفته است .هم اکنون کاملا مشخص است که ایران و روسیه به عنوان بزرگترین قدرتهای منطقه ای از این امر احساس تهدید می کنند. روسیه، قفقاز جنوبی را حیاط خلوت سنتی خود می داند و توجه روز افزون غرب به این منطقه را زیر نظر دارد. ایالات متحده، آذربایجان را به عنوان مهمترین متحد خود در حوزه دریای خزر برگزیده است و برنامه همکاریهای نظامی با این کشور را طراحی و اجرا می نماید. تحلیل گران نظامی روسیه بر این باورند که این برنامه تداعی کننده برنامه آموزش و تجهیز آمریکا – گرجستان است که از زمان آغاز در سال 2002 گرجستان را برخوردار از ارتشی توانمند، آموزش دیده و مجهز ساخته است.

    تحلیل گران روسی از این بیم دارند که به زودی این امر در مورد آذربایجان نیز محقق شود که در اینصورت روسیه از تمام ابزارهای خود جهت نفوذ در آذربایجان محروم خواهد شد.

    به نظر می رسد همکاری نظامی آمریکا با کشورهای قفقاز جنوبی و حاشیه دریای خزر به آرامی و بدون مخمصه در حال انجام است. هرچند ایالات متحده در منظر افکار عمومی تظاهر به بی میلی برای حضور نظامی در منطقه می نماید، اما آشکار است که این حضور نظامی در راستای دفاع از منافع این کشور در منطقه و از جمله امنیت انرژی است. علاوه بر پشتیبانی نظامی آمریکا، بودجه دفاعی فزاینده آذربایجان نیز در راستای تقویت قدرت نظامی این کشور است. مسئله ای مطرح شده این است که آیا ایالات متحده قادر به راضی کردن دیگر کشورها از قبیل قزاقستان جهت پیوستن به این پیمان همکاری نظامی خواهد بود؟

    روسیه نشان داده است که به طور جدی علاقمند به حفظ اقتدار منطقه ای خود با ناوگان قدرتمند دریای خزر است. با وجود حضور رو به افزایش آمریکا در منطقه ،روسیه نیازمند شکل دهی اتحادهای جدید منطقه ای است. تحقق یک نیروی ساحلی روسیه محور CASFOR که شامل کشورهای ساحلی دیگر علاوه بر ایران باشد، هنوز زود به نظر         می رسد . یک دلیل مناقشه محتمل، رژیم حقوق نامشخص دریای خزر است .مدت زیادی است که کشورهای ساحلی دریای خزر در نیل به توافقی در خصوص رژیم حقوقی دریای خزر ناموفق مانده اند. چندی پیش برخوردی شبه نظامی بین آذربایجان و ایران بر سر میدانهای نفتی منطقه به وجود آمد. به نظر می رسد این تنش ها مادامی که وضعیت حقوق دریای خزر در حالت نامشخص باقی است، ادامه یابد. به سبب منافع سیاسی و ژئو استراتژیک و ناکامی آشکار دو طرف در رسیدن به تفاهم، پیش بینی می شود رقابت روسیه و ایالات متحده در قفقاز جنوبی و حاشیه دریای خزر تا سالهای آینده نیز به طول انجامد.

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

ژئواستراتژي کنوني در قفقاز جنوبي اهميت روز افزون منطقه قفقاز جنوبي به ويژه در مناسبات جديد جهاني و صف بندي قدرتهاي منطقه اي و بين المللي، پژوهش و تحقيق پيرامون اين منطقه، عوامل و پارامترهاي موثر در آرايش قوا و اثرگذاري بر مناسبات آن را در دستور کا

ايران بر پايه تعاريف سنتي از قدرت منطقه اي که هنوز اعتبار دارد، بزرگ ترين قدرت سياسي – اقتصادي در بخشي از جهان است که مرزهاي آن از خاور مديترانه ، شمال آفريقا، غرب آسيا، آسياي مرکزي، جنوب خليج فارس و شمالي‌ترين بخش هاي آسياي مرکزي و قفقاز مي گذرد. ا

نگاهى گذرا به پيشينه نام خليج فارس از روزگار يونانيان کهن که پيش از ميلاد مسيح آغازگر مطالعه نوين جغرافيا بودند و با استناد به مکتوبات «استرابو» که پدر جغرافى لقب يافته تا پس از اسلام و آثار ابوريحان بيرونى و ابن فقيه هيچگونه تشکيکى در نام خليج فارس

نگاهى گذرا به پیشینه نام خلیج فارس از روزگار یونانیان کهن که پیش از میلاد مسیح آغازگر مطالعه نوین جغرافیا بودند و با استناد به مکتوبات «استرابو» که پدر جغرافى لقب یافته تا پس از اسلام و آثار ابوریحان بیرونى و ابن فقیه هیچگونه تشکیکى در نام خلیج فارس ملاحظه نمى شود و همگان که نام بردن از همه آنان مستلزم نگارش صفحات بسیار است آن را به نام راستین خود خوانده اند. در اعصار بعدى تنها ...

ايران بر پايه تعاريف سنتي از قدرت منطقه اي که هنوز اعتبار دارد، بزرگ ترين قدرت سياسي – اقتصادي در بخشي از جهان است که مرزهاي آن از خاور مديترانه ، شمال آفريقا، غرب آسيا، آسياي مرکزي، جنوب خليج فارس و شمالي‌ترين بخش هاي آسياي مرکزي و قفقاز مي گذرد. ا

ایران وچین همچنان همچنان بعنوان دو شریک مهم در بعد ژئواستراتژیک محسوب می شود ، افزایش قدرتی که این دو دولت پیدا کرده وگسترش نفوذی که بعنوان چالشی برای نقش ایالات متحده به وجود آورده اند از جنبه های مهم آن است. ظاهرا این دو کشور در ساختار خود از پیشرفت وپیچیدگی های خاصی برخوردار هستند و روابط آن تکیه خاصی بر روابط تاریخی گسترده وضرورت های اقتصادی وتمایل های سیاسی در تشکیل نظام ...

اسرائیل قدرت فرا منطقه ای دیگری است که به صورت خزنده در حال افزایش حضور خود در منطقه ی آسیای مرکزی می باشد. برقراری پیوند های اقتصادی به ویژه انرژی و در برخی موارد، همکاری های نظامی با کشور های آسیای مرکزی، چالش و تهدیدی جدی برای جمهوری اسلامی ایران به شمار می رود. سیاست تل آویو در این منطقه را می توان در راستای دکترین بن گورین، تحت عنوان اتحاد با پیرامون به منظور شکستن حلقه ...

روسیه با 17075400 کیلومتر مربع وسعت به تنهایی بیش از 76 درصد خاک اتحاد شوروی سابق را تشکیل می‎دهد. و در حال حاضر هم با اشغال حدود 5/11 درصد خشکیهای کره زمین بزرگترین کشور جهان محسوب می‎شود. اگرچه 65 درصد خاک این کشور در بخش آسیایی قرار دارد، تنها بیست و هشت درصد مردم روسیه در این نواحی زندگی می‎کنند. این سرزمین بیش از 160 درجه طول جغرافیای و 10 منطقه زمانی را در برگرفته و اختلاف ...

« فصل اول » الف – وضعيت جغرافيائي و طبيعي (1) موقعيت و اهميت استراتژيک : جمهوري دمکراتيک خلق کره در نيمکره شمالي ، نيمکره شرقي در شرق آسيا و در کناره غربي درياي ژاپن و شرق خليج کره واقع شده است . اين کشور در موقعيت 37/41 درجه تا 43 د

ایران و قدرتهای بزرگ در آستانه جنگ جهانی اول از آنجا که شناخت واکنش جامعه ایران در برابر قدرتهای متخاصم در سالهای جنگ جهانی اول، با شناخت اهداف، سیاستها و مطامع دولتهای مزبور پیوند مستقیم دارد، در این گفتار کوشش می‌شود تا به شیوه‌ای گذرا بر ماهیت و نوع روابط چهار قدرت بزرگ روسیه، بریتانیا، آلمان و عثمانی با ایران پرتو افکنده شود تا در این رهگذر علل و ریشه‌های نقض بی‌طرفی ایران ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول