دانلود مقاله نمایش نامه سادیسم روز

Word 105 KB 8910 82
مشخص نشده مشخص نشده هنر - گرافیک
قیمت قدیم:۲۱,۲۰۰ تومان
قیمت با تخفیف: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مکان آموزشگاه کامپیوتری می باشدکه بامیزمنشی،دوصندلی برای مراجعه کنندگان ،وسایل جانبی کامپیوتروتزیینات مربوطه آراسته شده است.

    (کیوان صاحب شرکت جوان وخوش مشرب درحال پرزنت کردن دوستش ،سام جوانی مطابق مدروز میباشد.

    موسیقی درحال پخش شدن وآندومشغول کارخود،که باقطع شدن موسیقی،کیوان صفحه آخربرگه را نشان داده و...)

    کیوان تنها عیبش هم اینه که وقت و انرژی آدمُ به هدر می ده

    سام چه با حال

    کیوان پولدار شدن بدون زحمت

    سام حالا پولش چی ؟

    کیوان مگه نداری !

    سام آخه پولش خیلی زیاده

    کیوان به اون پول گنده هه فکر کن ، خونه ، ویلا ، ماشین ... به اونها فکر کن

    سام ولی الان یه پاپاسی هم تو جیبم نیست

    کیوان برو قرض کن ، وام بگیر ... حسنش اینه که دو ماهه پولتو پس می گیری

    سام این کارا ممنوع نیست                                  

    کیوان وقتی فروشنده راضی ، تو خریدار هم راضی ، پس تمومه دیگه

    سام راست می گی ها

    کیوان ها ، این رو هم یادت باشه تا خودت توی این کار نیومدی به کسی چیزی نگی ، چون ممکنه اولاً دودلت کند ثانیاً چیزی بپرسه که نتونی جواب بدی

    سام مختلطه دیگه

    کیوان  نکنه که واسه مختلطیش داری می یای

    سام آخه  جنس مخالف ، انگیزه رو بیشتر می کنه

    کیوان اتفاقاً زیر یک دست من دخترِ

    سام پس منو بنداز زیر دست اون

    کیوان تو اومدنوبیا

    سام زیر دست اون می ندازی بیام

    کیوان نترس سرت کلاه نمی ره

    سام صبر کن ، یه سوالی ، کلاهبرداری نباشه

    کیوان داشِت کیوان جایی نمی خوابه که زیرشٌ آب بگیره

    سام مواظب زیر ما هم باش

    کیوان دارمت ... اصلاً تا حالا دیدی من سرت کلاه بزارم

    سام کم نه

    کیوان دستت درد نکنه

    سام سرت درد نکنه

    کیوان از این حرفها نداشتیم ها

    سام قبول کن کمی خورده شیشه داری ، ولی کیوان یادت نره من و تو رفیقیم، با هم بودیم ، با هم پوشیدیم ، با هم خوردیم ، با هم چرخیدیم ، خودت هم منو خوب می شناسی ، این ظاهرمه ، ته جیبم شپش داره تکچرخ می زنه

    کیوان پس بیا که می خوام پولدارت کنم

    سام باشه اما یه سوالی  تا حالاخودت پورسانتشو گرفتی

    کیوان پورسانت سه نوبتم رو گرفتم  اگه تو بیای چهارمیش رو هم می گیرم

     

     

     

     

    سام حالا پول روکی بیارم

    کیوان هر چی زودتر بهتر ، به نفعتِ ، زودتر آموزش می بینی ، زودتر به پولت می رسی ، من هم هواتو دارم ، ساپورت بالا دستی ، اصلاً همین امشب بیا

    سام امشب که نمی شه

    کیوان چرا ؟

    سام حالت خوبه کیوان ، خودت گفتی امشب پارتی داریم

    کیوان یادم رفته بود

    سام ساعت خواب

    کیوان خیالی نیست ، فردا بیا ، برات جا می زارم

    سام حالا امشب کی ها هستیم

    کیوان تریپ لاتی ، بروبچِ اِوری بادی همه هستن

    سام تو رفیقا فقط تو

    کیوان من چاکرتم

    سام مختلطه دیگه (کیوان چیزی در گوش سام می گوید) یوهو ، حال دادی هزار تا

    کیوان فقط x امشب با توئه ها

    سام  x می ترکونیم

    کیوان بترکون

    سام x می ترکونیم

    (رامین جوانی همسن و سال بقیه با کت و شلوار و مرتب شده ، با کیف سامسونت که خستگی را در پس حرکات و حرفهایش دیده می شود وارد می گردد . )

    رامین   سلام

    سام سلام

    کیوان سلام ... چه خبر ؟!

    رامین از صبح تا حالا از این شرکت به اون شرکت ، از این بانک به اون بانک ... اینجا حرف بزن اونجا کف بزن ، جلو یارو ملق بزن ... (دکمه یقه اش رابازمیکند)خفه شدیم،واسه غالب کردن به اداره چه مصیبتی روبایدکشید

    کیوان چقدر شِر و وِر می گی

    رامین بعنوان خدمتکار استخدام شدم حقوق خدمتکاری می گیرم اما جای منشی ، بازار یاب ، کُلفت ، اپراتور و همه چی هستم

    کیوان مگه غیر اینه که خانم جمشیدی

    سام خانم جمشیدی ؟! ...

    کیوان منشی مونه ... مگه غیر اینه که رفته سفارشات رو تحویل بگیره ... مم ذکی هم اسماً آبدارچی شرکتِ

    کیوان ول کن این حرفهارو... بگو آگهی استخدام رو چکار کردی

    رامین  چند جا چسباندم ، به یه روزنامه هم دادم

    کیوان متن آگهی چی نوشتی

    رامین به یک بازار یاب مجرب ِ مجردِ تمام وقت نیازمندیم البته خانم

    سام کیو ، کلک

    رامین الان نزدیک به یک سال و سه ماه و 18 روزِ که دارم اینجا کار می کنم ، ماه به ماه بازاریاب خانم می گیره و طلاقشون می ده

    سام طلاق !           

    کیوان می ندازمشون بیرون

    سام چرا ؟

    رامین مرض داره ، انگار که می خواد ملکه زیبایی جهان انتخاب کنه

    سام مختلطه (رامین ، سام رابه کناری می برد)

    کیوان حرف نمی زنم دلیل نمی شه که دارم حرفتو تایید می کنم ها

    کیوان تو دیگه چی می گی

    رامین تو هم حواست رو جمع کن ، ظاهراً بهت چشم بد داره

    سام من پا نمی دم

    رامین خودش پا رو می گیره

    سام نه بابا !

    رامین فقط مواظب باش به بادش ندی

    کیوان (با عصبانیت) رامین یکی می خوابونم تو گوشت ها

    رامین آخ گوشم

    کیوان پشت سر من داشتی چی می گفتی

    سام در مورد بادِ

    کیوان باد چیه

    سام قبل تو اتفاقی افتاد

    کیوان چه اتفاقی

    رامین (ترس) بادی بود و راهی بود (همه اوه و پخش می شوند) مگر با تو کاری بود

    کیوان من واسه چی فرستادمت بیرون

    رامین رفتم بانک ، بانک ... چکهای حاجی همه برگشت خورده

    کیوان چرا زودتر نگفتی

    رامین نزاشتی

    کیوان عیبی نداره ، فردا صبح حاجی می یاد بهش می گم

    رامین (به سام) نا سلامتی حاجی پدرشه ، بیفته زندان خوبه

    کیوان تو جوش نزن شیرت خشک می شه

    رامین تو با همین شیر خشک بزرگ شدی

    سام کیوان از مهمونی امشب بگو

    کیوان خوب بود گفتی ، رامین امشب اینجا مهمونی شبونه داریم ، پارتی . وسایلشو آماده کن . برو نوشیدنی ، شیرینی ، ماست و ... بگیر

    رامین از این نوار تکنو ها بیارم

    سام مال من که جدیدتره

    رامین من از روی دیش ضبط کردم ، ساید بای سایدِ

    سام چه جوریه ...

    کیوان آقا ول کن این حرفها رو

    رامین بیا ولش کردیم

    کیوان چی رو

    رامین همین حرفها رو

    کیوان مسخره بازی بسه ، جدی باش ...

    رامین من تو رو می بینم خندم می گیره

    سام رامین ، رابطه رئیس و مرئوسی را رعایت کن

    رامین آخه سام ، رئیس تا حالا اینقده لومپن دیدی

    کیوان روت می خندم پر رو نشو ... اراده کنم می تونم سر سه سوت سوسکت کنم

    رامین مثلاً می خوای چکار کنی

    کیوان اخراجت می کنم

    رامین پیر زن و ...

    سام آقایان صبر کنید ، ظاهراً داره حرمتها شکسته می شه ... مشکل شما اینه که روابط دوستانه و کاری را با هم قاطی کردین

    کیوان ای ول

    سام هر کسی و هر چیزی باید  سر جای خودش باشه ، اسب تو اصطبل ، رئیس رو راس

    رامین انگشت تو دماغ

    سام نه ، انگشت به گند می کشه ، هر کی سر جاش نباشه به گند کشیده می شه

    رامین چه بوی گندی می یاد

    کیوان رامین گوش کن چی بهت میگم...امروزقراردخترخاله ام،مرسده بیاداینجاواسه پرزنت،طوری بیان کن که نپره،لاکردارکلی رفیق همتیپ خودش داره

    سام بازم که مختلطه

    رامین ولی من زیاد بلد نیستم

    کیوان کاتالوگ رو که حفظی ، نزدیک بیست بار هم کنار من نشستی و پرزنت کردن رو هم دیدی ...

    رامین حالا اگه وسط زِرت کردن

    کیوان پرزنت کردن

    رامین خب اگه اون وسط حاجی اومد منو دید چی بگم ، یکی می خوابونه تو گوشم و بعد با اُردنگی پرتم می کنه بیرون

    کیوان خیالیت نباشه ، حاجی تا فردا صبح نمی یاد

    رامین یعنی تا فردا صبح دختره پیشم باشه

    کیوان نه خره ، پرزنت کردیش میره ...  بابا امشب پلو خوری دوستش مهندس شایسته هست ، آخه مهندس مدیر عامل اداره تیرچه بلوک شده

    رامین حتماً بعد مهمونی هم دور منقل نشینی و

    سام بساط مشروب و قمار هم که پهنه

    رامین پس سر اراذل و اوباش جمعِ

    کیوان شب هم خونه زن دومیش میره

    رامین بابات همین کارها رو میکنه  که پیر نمی شه ، خوشی زده به دلش

    کیوان دارندگی و برازندگی

    رامین اینهم حرفیه

    سام کیوان داره دیر می شه

    کیوان بریم ... وسیله مسیله چیزی جا نذاشتی

    سام نه

    رامین بریم (رامین زودتر از بقیه بیرون می رود .)

    کیوان (متعجبانه نگاه می کند) رامین بیا (رامین وارد می شود) ما می ریم تو هستی (کیوان و سام خارج می شوند)

    رامین کیوان (کیوان نگاهی می کند) من هستم شما برین

    کیوان (با تاکید) ما می ریم تو هستی

    سام خداحافظ                                                     {خروج سام و کیوان از صحنه}

    رامین (با خودش) حالا کی رو بفرستم (صدای کوبیده شدن چکش بر آجر) باز رفت تو مخ ما

    (رامین به طرف پنجره می رود و محمد ذکریا - مم ذکی – استاد بنا و آبدارچی شرکت را صدا می کند)

    رامین هی مم ذکی ها ، هی مم ذکی ها

    مم ذکی چیه

    رامین من اینجام تو بیا

    {مم ذکی زنگ آموزشگاه را زده و رامین در را باز می کند . مم ذکی جوانی همسن و سال بقیه با لباسی ساده و گرد و خاک گرفته واردمیشود.}

    رامین   تو باید الان اینجا باشی می ری بنایی می کنی ، به کیوان می گم

    مم ذکی   دخل و خرج به هم نمی خوره ، باید دو شغل داشت

    رامین دو شغله مال رئیس اداره هست ، صبح رئیس یک اداره ، بعد از ظهر رئیس اداره دیگه

    مم ذکی تو اخبار می گن حرکات خوبی تا حالا صورت گرفته همینه

    رامین الان حاضریت بود ، پس چرا سر ساختمان بودی ... ساختمان خالیه یا بهتر بگم خونه خرابه می مونه ، همین مشکوک کرده

    مم ذکی به من چه ، من بنائم … خونه می سازم توش به من هیچ ربطی نداره . خودم تو این ساختمان کلی فیلتر سیگار و تریاک سوخته پیدا کردم ؛ تازه بطری های آن چنانی . وظیفه من ساخت خونه هست نه امنیتش . اونیکه باید مواظب باشه مواظب نیست …

    رامین گفتی خونه رو تو می سازی . تو که سنی نداری

    مم ذکی مگه نشنیدی میگن حمایت از قشر جوانِ

    رامین فاکتور جوانی در کنار تجربه … اونی که تو می سازی خونه بچه سازِ

    مم ذکی من خونه می سازم قرار نیست توش من زندگی کنم … تازه اشتغالزائی هم می کنم من اینطوری می سازم صاحب خونه بعد یک ماه ، واسه تعمیرات چندین نفر از گچکار و کاشی کار گرفته تا لوله کش و معمار رو میاره

    رامین باز بگین مسئولین بَدَن

    مم ذکی یه سفره ای پهنه و هر کس یه لقمه بر می داره

    رامین اینی که توگفتی اشتغالزاییِ ؟

    مم ذکی پس چیه

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

مکان آموزشگاه کامپیوتری می باشدکه بامیزمنشی،دوصندلی برای مراجعه کنندگان ،وسایل جانبی کامپیوتروتزیینات مربوطه آراسته شده است. (کیوان صاحب شرکت جوان وخوش مشرب درحال پرزنت کردن دوستش ،سام جوانی مطابق مدروز میباشد. موسیقی درحال پخش شدن وآندومشغول کارخود،که باقطع شدن موسیقی،کیوان صفحه آخربرگه را نشان داده و...) کیوان تنها عیبش هم اینه که وقت و انرژی آدمُ به هدر می ده سام چه با حال ...

معرفی کسب و کار با ورود رشته های جدید در زمینه کامپیوتر و فناوری اطلاعات و با در نظر گرفتن منطقه مورد نظر (معلم) که به نحوی رابطه ی مستقیم بین دانشگاه های مشهد را دارد (آزاد، خیام، بهار، سجاد، خراسان) و از نظر وسعت هم رو به پیشرفت است و در این منطقه آموزشگاه هایی با کیفیت مطلوب کمتر دیده شده است، به این فکر افتادیم که در آنجا یک موسسه ی آموزشی کامپیوتر احداث کنیم. این آموزشگاه ...

وقتي فرانکلين دلانو روزولت تصميم گرفت که در جريان مبارزات انتخاباتي رياست جمهوري نوامبر 1936 (131?) ايالات متحده آمريکا از راديو بهتر استفاده کند، دو حزب رقيب در مجموع 2 ميليون دلار خرج تبليغات راديويي خود کردند. اين ميزان در تاريخ آن روز، رکورد محس

هفته تربیت بدنی همه ساله از 26 مهر تا دوم آبان به منظور آشنایی جامعه با اهمیت و اثرات کاربرد ورزش در زندگی فردی و اجتماعی، اشاعه و توسعه و ترویج ورزش در خانه و خانواده و هدایت و ارشاد جامعه به ورزش های همگانی برگزار می شود. ورزش و فعالیت فیزیکی در سلامت روان نیز مؤثر است. مطالعات نشان می دهد که موارد افسردگی، اضطراب و .... در اثر فعالیت فیزیکی بهبود یافته و ورزش به عنوان یک عالم ...

ربات چیست؟ ربات یک ماشین هوشمند است که قادر است در شرایط خاصی که در آن قرار می گیرد، کار تعریف شده ای را انجام دهد و همچنین قابلیت تصمیم گیری در شرایط مختلف را نیز ممکن است داشته باشد. با این تعریف می توان گفت ربات ها برای کارهای مختلفی می توانند تعریف و ساخته شوند.مانند کارهایی که انجام آن برای انسان غیرممکن یا دشوار باشد. برای مثال در قسمت مونتاژ یک کارخانه اتومبیل سازی، قسمتی ...

تاريخچه روبات روبات : کلمه « روبات » يا « روبوت » از نمايشنامه علمي – تخيلي کارل چاپک نويسنده دهه 1920 چک واسلواکي اقتباس شده است . چهل سال پس از اين تکنولوژي جديد « روبوتيک صنعتي » پا به عرصه گذاشت و امروز روبت ها دست هاي مکانيکي بسيار خودکارند که

مقدمه اين مجموعه شامل مطالبي در باره ي ساخت ربات هاي کوچک و مثال هايي از ساخت ربات هاست .هر ربات براي هوش و حرکت و کنترل موتور و استنبا طات حسي از يک ميکروکنترلر PIC استفاده ميکند. با تعويض حسگر ها و برنامه ي ميکروکنترلر مي توانيم باغ وحشي

نقش خانواده در آموزش علوم دانش، شیوه‌ای برای شناخت جهان و زاویه و الگویی از تفکر است که از همان نخستین سال‌های زندگی شکل می‌گیرد. از این رو، مشارکت والدین در آموزش علوم به کودکان اهمیت زیادی دارد. خانواده‌هایی که با هم در جهان کاوش می‌کنند، اندیشمندان علمی و دانش‌آموزان عالی و دلخواه پرورش می‌دهند. آن‌چه که به فرزندان خود می‌گویید مهم است، اما آن‌چه که نباید بگویید شاید مهم‌تر ...

واژه ی «نمایش» را بنا به قرار داد –معادل مفهو می به کار می گیریم که به دلیل تفاوت در سنت و سابقه ی فرهنگی / تاریخی ،با مفهوم «تئاتر» متفاوت است. نمایش ارتباط بیشتر و غنی تری با آیین دارد و – جدا از بستگی های گوهری اش به گونه های کهن تر «روایت» و «اسطوره» -مهمترین تفاوتش با تئاتر در این است که نمایش با قصد و هدف حل شدن انسان در تمامیت هستی و رسیدن به حقیقت و جود اجرا می شود، و در ...

نمايش مذهبي يادداشت نخست واژه ي نمايش را بنا به قرار داد –معادل مفهو مي به کار مي گيريم که به دليل تفاوت در سنت و سابقه ي فرهنگي / تاريخي ،با مفهوم (تئاتر )متفاوت است. نمايش ارتباط بيشتر و غني تري با آيين دارد و – جدا از بستگي هاي گوهري اش به گونه

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول