دانلود تحقیق عارف قزوینی

Word 38 KB 4470 8
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۷,۱۵۰ تومان
قیمت با تخفیف: ۵,۰۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • عارف پسر ملاهادی متخلص به عارف در شهر قزوین تولد یافت، تحصیلات خود را در هفده‌سالگی بپایان رسانید، غزلیات واشعار دیگرش شورانگیز وحاوی مضامین ملی ووطن‌پرستی بود، در اواخر عمر گوشه‌گیری کرد به تصنیف شکلی نوداد.

    کلیات دیوان عارف چاپ شده است مشتمل بر 97 غزل، 89 تصنیف و12 شعر هجویه میباشد.

    با اینکه تعداد اشعار این شاعر کم است، با اینحال مسأئل اجتماعی وسیاسی یک ربع قرن رادربردارد.

    عارف درآغازکارادبی خود ازدرک اهمیت وقایع سیاسی بسیاردور بود،نخست بشیوه متقدمان با همان مضمون ومحتوی وقالی، شعرمیسرود. امارفته رفته با آشنائی بیشتر بامحیط واوضاع واحوال اجتماعی وبروز وقایع انقلابی، بشاعری انقلابی، میهن‌پرست، مبارزه راه سعادت وجلوگیری ازستم ستمگران بدل میگردد وسرانجام مدافع سرسخت آزادی میشود.

     

    انقلاب مشروطه درشکل گرفتن شخصیت حق‌طلبی وآزادیخواهی عارف نقشی عمده داشت ومبارزه بارژیم سلطنت رابشدت دنبال میکردوحکومت جمهوری رامی‌ستود وبدست آوردن آزادی ملی واجتماعی رامنوط به بدست گرفتن اسلحه وبرانداختن ریشه استبداد می‌پنداشت0
    شعارانقلابی عارف درخدمت هدفها وآرمانهای آزادیخواهانه وروشنفکرانه روزگارش بود0
    عارف بااستفاده ازقالب تصنیف وآمیختن اشعار خویش باامثال وحکم وضرب‌المثل‌های عادی مردم شعر خود راهر چه بیشترساده وروان ساخت وبقول د0 س کامیسلروف:“ آثار عارف قزوینی نمونه مناسبات جدید انقلابی نسبت بشعرونمودار پرهیز ازتفنن وشاخص تبدیل ادبیات بیک وسیله واقعی مبارزه درراه آرمانهای ملی است0

    نقل ازکتاب عارف شاعر مردم ترجمه غلامحسین متین

    عشق به میهن درتمامی دوران‌های زندگانی دشوار شاعر بچشم میخورد0 درست قبل ازمرگ نوشت: من یک ایرانی پاک که برای اوهیچ چیز گرانبهاتر ازوطنش نیست بوده وباقی خواهم ماند، بگذار که درگمنامی بمیرم وآرزوی من این است که ملتم نیرومندتر وسر‌بلند وکشورم شکوفا باشد کلیات دیوان عارف ص457 نقل از کتاب عارف شاعرمردم تألیف گ‌گ‌گامین ترجمه غلامحسین متین

    در دوران انقلاب مشروط عارف بیشتر درتهران بود، مدتی کوتاه نیز درگیلان، اصفهان واراک بسر برد“ ظاهراً“ وقایع انقلابی، بقدری شاعر جوانرا تحت سیطره خود گرفته بودند که بقیه مسائل زندگی اورادردرجه دوم اهمیت قرار میداده است0 اوتمامی استعدادخویش رادر موسیقی درخوانندگی وشاعری، وقف انقلاب میکند دکتر رضازاده شفق مینویسد“ عارف ازنخستین روزهای نهضت مشروطه درایران، همراه ملت درمبارزه باآن روبروبود0

    درین احوال اشعار عارف درجراید چاپ ودرمعابر بوسیله مردم خوانده میشدوازهمین دوره بعنوان شاعر ملی، وطن‌پرست ومبارزه شهرت بسیار یافت0

    پیام دوشم از پیر می‌فروش آمد

    بنوش باده که یک ملتی بهوش آمد

    هزارپرده زایران درید استبداد

    هزار شکر که مشروطه پرده پوش آمد

    زخاک پاک شهیدان راه آزادی

    ببین که خون سیاوش چنان بجوش آمد

    برای فتح جوانان جنگجو، جامی

    زدیم باده وفریاد نوش آمد

    زخواب غفلت هر آن دیده‌ای که بیدار است

     

     
    بدین گناه اگرکور شد،سزاوار است

    زده است یکسره خود رابراه بدمستی

     

     
    قسم بچشم تو، ما، مست وخصم بدبیدارست

    ناله مرغ اسیر، این همه، بهروطن است

    مسلک مرغ گرفتار قفس، همچو من است

    خانه‌ای کوشودازدست اجانب آباد

    زاشک ویران کنش آن خانه، که بیت‌الحزن است

     جامه‌ای کونشود غرقه بخون بهروطن

    بدرآن جامه، که ننگ تن وکم ازکفن است

    آن کسی را که دراین ملک سلیمان کردیم

    ملت امروز یقین کرد که اواهر من است

     همه اشراف بوصلت خوش، همچوخسرو

    رنجبردرغم هجران توچون کوه کن است0

    چه ظلم‌ها که از گردش آسمان ندیدم

    بعیر مشتی دزد، همره کاروان ندیدم

    دراسن رمه بجز گرگ دگر شبان ندیدم

    بپای گل بجز زحمت باغبان ندیدم

    همتی ای خلق اگر ایران پرستید

    ازچه درین مرحله، ایمن نشستید

    منتظر روزی، ازین بدتر هستید

    صبر ازاین بیش، دگر جاندارد

    گرمی نبری رنج، توانگر نگردی

    این ره عشق است، دلابرنگردی

    شمع صفت سوز که تاکشته گردی

     عارف بیدل سرپرواندارد

    ناله مرغ اسیر، این همه، بهروطن است

    مسلک مرغ گرفتار قفس همچو من است

    تانفس باقی است نام دوست باشد برزبانم تاکه جانی هست نقش یار باشد درضمیرم

     

    گرنکردم خدمت، این دانم خیانت هم نکردم شکر ایزدراکه عارف نی وکیلم، نی وزیرم
    بزرگان؟ جملگی، مست غرورند خدا کسی فکر مانیست

                                                                زانصاف ومروت سخت دورند خدا، کسی فکر مانیست

     رعیت بیسواد وگنگ وکورند خدا،کسی فکر مانیست

                                                                هفده، هجده، نوزده وبیست ای خدا، کسی فکر مانیست

    ازخون جوانان وطن لاله دمیده، ازفاتم سروقدشان، سروخمیده

    درسایه ‌گل، بلبل ازین غصه خزیده گل نیز چون درغمشان جامه دریده

    شد مسلمانی مابین وزیران تقسیم

    هرکه تقسیمی خود کرد بدشمن تقدیم

    حزبی اندرطلبت برسراین راُی مقیم

    کافریم اربگذاریم که ایمان برود

    پیام دوشم ازپیر می‌فروش آمد بنوش باده که یک ملتی به هوش آمد

    باد خزان پیرهن گل درید دامن گل شد زنظر ناپدید

     سروچویعقوب ازین غم خمید غصه قد سروکمان میکند

     خارجه درمجلس ماجا گرفت نرگس شهلا ده ایما گرفت

    نابود بادظلم چوضحاک ماردوش تابود وهست کاوه حداد زنده باد

                            به هیچ مملکت وملک این نبود ونیست بدست گرگ، شبانی رها کند گله را

    دردایره کلام عارف، واژه‌هائی وارد میشوند که برای شعر سنتی، بیگانه وغیر معمولی هستند: انقلاب ، حزب، فراکسیون، استبداد، آزادی، اجنبی، ملی، قانون‌اساسی، سیاست دولت، هموطن، اشراف، رنجبر، پلیس، مردم، آموزش و پرورش، استقلال، خائن و0000 نقل ازکتاب عارف شاعغر مردم تاُ لیف گ ک گامین ترجمه غلامحسین متین

    چندزپلی تیک اجانب بخوانید؟ تابکی زدست عدو درعذابند

     منتظرروزی، ازین بدتر هستید، ازچه درین مرحله، ایمن نشستید؟

     همتی ای خلق، گرایران پرستید گرنبری رنج، توانگری نگردی

    این ره عشق است دلا ! برنگردی شمع صفت سوزکه، تا کشته گردی

    خرابه‌ای شد ایران ومرکز دزدان کنم چه چاره که این جا، پناهگاه من است

    اگرچه عشق وطن میکشد مرا، اما خوشم بمرگ، که این دوست، خیرخواه من است

    زتربت من اگر سر زندگیاه واز آن برنگ خون ، گل اربشکفد گیاه من است

    زراه رنج چو بمنزل نمی‌رسی، بر‌گرد براه راست که این راه شاهراه من است

     حقوق خویش زمردان، اگر زنان گیرند دراین میان من وصددشت زن- سپاه من است

     گریزد هرکه زظلمی بمأمنی، عارف شراب خانه درایران، پیاهگاه من است

    هروقت زآشیانه خودیاد میکنم نفرین بخانواده صیاد میکنم

    یادرغم اسارت ، جان میدهم بباد یاجان خویش ازقفس آزاد می کنم

     آتش بجان چند تن افتد، که بیگناه بی موجبی، به ملتی آتش بجان زدند

    از پرده کار زهد فروشان برون فتاد روزی که پا بدائره امتحان زدند

     ایران چنان تهی شد از هرکسی، که دست ایرانیان بدامن این ناکسان زدند

    از من مپرس چونی؟ دلی چوکاسه‌خونی زاشک پرس که افشا نمود راز درونی

     حکومت موقتی چه کرد؟ به که نشنوی گشود در سرای جم بروی اجنبی

                            ای دیده خون ببار که یک ملتی زبون رفته است ومن دوبدیده بیدارم آرزوست

    ایران خراب‌تر زدوچشم تو ای صنم اصلاح کار، از تو ، درین کارم آرزوست

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

عارف در حدود سال ۱۳۰۰ ه. ق در قزوین متولد شد. پدرش "ملاهادی وکیل" بود. عارف صرف و نحو عربی و فارسی را در قزوین فرا گرفت. خط شکسته و نستعلیق را بسیار خوب می نوشت. موسیقی را نزد حاج صادق خوارزمی فرا گرفت. مدتی به اصرار پدر در پای منبر میرزا حسین واعظ، یکی از وعاظ قزوین، به نوحه خوانی پرداخت و عمامه می‌بست ولی پس از مرگ پدر عمامه را برداشت و ترک روضه خوانی کرد. عارف در ۱۷ سالگی به ...

ابوالقاسم‌ عارف قزويني (???? - ? بهمن ????)، شاعر و تصنيف ساز ايران. عارف در حدود سال ???? ه. ق در قزوين متولد شد. پدرش ملاهادي وکيل بود. عارف صرف و نحو عربي و فارسي را در قزوين فرا گرفت. خط شکسته و نستعليق را بسيار خوب مي نوشت. موسيقي را نزد حاج صا

شعر فارسی در قرن هفتم و هشتم شعر فارسی در این دوره با شدتی بیش از پیش از بدبینی و ناخشنودی از اوضاع روزگار و ناپایداری جهان و دعوت خلق به ترک دنیا و زهد و نظایر این افکار مشحونست. علت آن هم آشکار می‏باشد و آن وضع سخت و دشواریست که با حمله مغول آغاز شده و با جور و ظلم عمال دوره آنان و با خونریزیها و بی‏ثباتی اوضاع در دوره فترت بعد از ایلخانان ادامه یافته و محیط اجتماعی ایران را ...

بازتاب وقایع سیاسی از صدور فرمان مشروطیت تا پایان سلسله قاجاریه در شعر شاعران دوران پس از تلاش ها و آویز و گریزهای بسیار مجاهدان و علمای دینی و ملت ایران سرانجام در سیزدهم مرداد 1285 خورشیدی مظفرالدین شاه قاجار فرمان حکومت مشروطه را امضا و صادر کرد و سه روز پس از آن دستخط دیگری در تأیید فرمان مشروطیت صادر نمود که در آن فرمان صریح نسبت به تأسیس مجلس منتخبین ملت داده شد. از آن ...

صداي ناله عارف بگوش هر که رسيد چو دف به سر زد و چون چنگ در خروش آمد ابوالقاسم عارف فرزند ملا هادي وکيل است که در شهر قزوين به وکالت اشتغال داشته است. مولد عارف قزوين، تاريخ تولدش در حدود سال 1259 خورشيدي و 1300 هجري قمري بوده است. عارف صرف و نحو عر

پيشگفتار بهار آخرين استاد شعر کلاسيک فارسي است . شاعري از تبار بزرگان که به ويژه قصيده سرايي ، ادامه دهنده راه استاداني چون رودکي و عنصري و فرخي و ناصر خسرو و سنائي و انوري بشمار مي آيد ؛ اما در عين حال نسبت به گرايش هاي شعر نو عنادي ندارد و خود ني

با مرگ شاهرخ در سال 850 ه¨ . ق . 1446 م جنگهای داخلی میان نوادگان تیمور درگرفت که با تجزیه کامل امپراتوری تیموری پایان یافت‌. از سوی دیگر، روی کار آمدنطوایف ترکان قره‌قویونلو و آق‌قویونلو در باختر ایران و بسط نفوذ اوزبک‌ها در آسیای‌مرکزی‌، حیات و بقای تیموریان را به خطر انداخت‌. در نهایت‌، دولت توسعه‌طلب‌اوزبک‌، خراسان را ضمیمه ماوراءالنهر ساخت و در مجاورت مرزهای دولت ...

بهار آخرين استاد شعر کلاسيک فارسي است . شاعري از تبار بزرگان که به ويژه قصيده سرايي ، ادامه دهنده راه استاداني چون رودکي و عنصري و فرخي و ناصر خسرو و سنائي و انوري بشمار مي آيد ؛ اما در عين حال نسبت به گرايش هاي شعر نو عنادي ندارد و خود نيز در زمينه

نيما يوشيج پدر شعر نو پدر شعر نو علي اسفندياري متخلص به نيما يوشيج، فرزند ابراهيم خان اعظم السلطنه نوري در دهکده يوش از بخش بلده شهرستان نور متولد شد. خواندن و نوشتن را نزد آخوند ده فرا گرفت. در مدرسه عالي سن لوئي تهران به ادامه تحصيل پرداخت. با

سال و محل تولد: سده ي هفتم و اوايل سده هشتم ق - غريو سال و محل وفات: 717 ق تا 732 ق زندگينامه: "رُکن الدين امير حسين بن عالم بن ابي الحسن"، معروف به "امير حسين هروي" يا "حسيني سادات"، عارف و شاعر پارس

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول