دانلود مقاله اقسام علوم اسلامی و معرفی هر یک از آن ها

Word 82 KB 5785 32
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۴,۸۵۰ تومان
قیمت با تخفیف: ۱۰,۰۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • یکی از علومی که از جهان خارج دارد حوزه فرهنگ اسلامی شد و پذیر ش عمومی یافت و حتی به عنوان مقدمه ای بر علوم دینی جزء علوم دینی قرار گرفت علم منطق است.

    علم منطق از متون یونانی ترجمه شد، واضح و مدون این علم از سلطاطالیس یونانی است. این علم در میان مسلمین نفوذ و گسترش فوق العاده یافت اضافاتی بر آن شد و بر سر حدکمال رسید.

    بزرگترین منطق های ارسطویی که در میان مسلمین تدوین شد منطق الشفای بوعلی سینا است .

    منطق الشفا چندین برابر منطق خود ارسطو است . متن یونانی، ترجمه عربی و هم ترجمه دیگر منطق ارسطو به زبانهای دیگر اکنون در دست است . منطق ارسطو را ضین بن اسحاق ترجمه کرد و اکنون عین ترجمه موجود است .

    در قرون جدید به وسیله فرانسیس بیکن انگلیسی و دکارت فرانسوی منطق ارسطویی سخت مورد هجوم و ایراد قرار گرفته سالها و بلکه در سه قرن گذشته در حالیکه اروپا ایمان خود را به منطق ارسطویی به کلی از دست داده بود تدریجاً از شدت حمله و هجوم به آن کاسته شد . برای ما لازم است نه مانند عده ای چشم بسته منطق ارسطویی را ینپذیریم و همچنین مانند عده ای دیگر چشم بسته آن را محکوم نکنیم بلکه تحقیق کنیم و ببینیم ارزشی که منطق ارسطویی برای خود قایل است چه ارزشی است . ناچاراً  باید آن را تعریف کنیم .

    تعریف منطق

    ((منطق قانون صحیح فکر کردن است )) یعنی قواعد و قوانین منطقی به نزدیک مقیاس و معیار و آلت سنجش است که هرگاه بخواهیم درباره برخی از موضوعات علمی یا فلسفی تفکر و استدلال کنیم باید استدلال خود را با این مقیاس ها و معیارها بسنجیم و ارزیابی کنیم که به طور غلط نتیجه گیری نکنیم .

    فایده منطق

     از تعریفی که برای منطق ذکر کردیم فایده منطق جلوگیری ذهن است از خطایی در تفکر با در اینجا لازم است فکر و تفکر را تعریف کنیم زیرا تا تعریف فکر ، به مفهومی که منطق در نظر دارد روشن نشود، ابراز بودن منطق برای فکر و به عبارت دیگر ((خطاسنج)) بودن علم منطق برای فکر ، روشن نمی شود.

    تفکر عبارت است از مربوط کردن چند معصوم به یکدیگر برای به دست آوردن معلوم جدید و تبدیل کردن یک مجهول به معلوم .

    در حقیقت تفکر عبارت است از سیر و حرکت ذهن از یک مطلوب مجهول به سوی یک سلسله مقدمات معلوم و سپس حرکت از آن مقدمات معلوم به سوی آن مطلوب برای تبدیل آن به معلوم .

    ذهن معلومات خویش مجهولی را تبدیل به معلوم می کند و باید به آن معلومات شکل و نظم و صورت خاص اساساً  عمل فکر کردن چیزی جز نظم دادن به معلومات و پایه قراردادن آنها برای کشف یک امر جدید نیست پس وقتی که می گوییم منطق قانون صحیح فکر کردن است و ازطرف دیگر می گوییم فکر عبارت است از حرکت و سیر ذهن از مقدمات به نتایج معنی اش این می شود که منطق کارش این است که قوانین درست حرکت کردن زمین را نشان می دهد.

    پس کار منطق این است که حرکت ذهن را در عین تفکر تحت کنترل خود قرار دهد.

    خطای ذهن

     ذهن هنگامی که تفکر می کند ممکن است صحیح عمل کند و ممکن است دچار خطا گردد. منشا خطا یکی از دو امر ذیل ممکن است باشد

    1-آن مقدماتی که آنها را پایه قرار داده و معلوم فرض کرده خطا و اشتباه باشد یعنی مقدماتی که مصالح استدلال ما را تشکیل می دهد فاسد باشد.

    2-نظم وشکل و صورتی که به مقدمات داده شده غلط باشد یعنی هرچند که مصالح استدلال ما درست باشد ولی شکل استدلال ما غلط است .

    از مجموع آنچه گفته شد معلوم گشت که ارزش منطق ارسطویی این است که خطا سنج عمل فکر کردن است . یعنی خطاسنج صورت و شکل استدلالهای انسانی است . اما این که منطق چه قوانینی برای درست استدلال کردن عرضه می دارد مطلبی است که از تحقیق تفصیلی منطق روشن می شود.

    موضوع منطق

    موضوع علم عبارت است از آن چیزی که آن علم در اطراف آن بحث می کند و هر یک از مسایل آن علم را در نظر بگیریم خواهیم دید بیانی است از یکی از احوال و خواص و آثار آن .

    در اینجا دو نظریه مطرح است :

     1-علت این امر این است که مسایل هر علمی بالاخره در اطراف یک حقیقت یعنی بحث می کند پس از این دو هر علمی نیازمند به موضوع است و تمایز علوم از یکدیگر نیز ناشی از تمایر موضوعات آن علوم است.

    2-نظریه دوم این است که پیوند مسایل علوم با یکدیگر ناشی از آثار و فوایدی است که بر آنها مرتب می شود اکنون باید ببینیم موضوع علم منطق چیست و علم منطق در اطراف چه موضوعی بحث می کند؟

    موضوع علم منطق عبارت است از ((معرف و حجت)) یعنی مسایل منطق یا درباره معرف ما یعنی تالیفات بحث می کند یا درباره حجت یعنی درباره استدلالها

    علم منطق می خواهد به ما راه صحیح تعریف کردن و صحیح استدلال کردن را بیاموزد.

    تصویر و تصدیق

    منطقیین اسلامی بحث خود را در منطق از تعریف علم و ادراک آغاز می کنند و سپس آن را به دو قسم تصور و تصدیق تقسیم می نمایند و منطق را عموماً  به دو بخش تقسیم می کنند بخش تصورات و بخش تصدیقات. از نظر مننطقیین به دو قسم تقسیم می شود: 1-ضروری یا بدیهی  2-نظری یا اکتسابی

    قبل از هر چیزی لازم است ماعلم و ادراک و سپس تصور و تصدیق و ضروری و بدیهی را تعریف کنیم .

    علم و ادراک

     انسان در خود حالتی می یابد که نام آن حالت را علم یا ادراک یا دانایی یا آگاهی است در ذهن لهذا در تعریف علم و ادراک گفته شده العلم هو الصوره الحاصله من الشی عندالعقل یعنی ادراک عبارت است از صورتی که ازیک شی ء در ذهن پدید می آید.

    تقسیم علم به تصور و تصدیق اولین بار به وسیله حکم عالی قدر اسلامی ابونصر محمد بن طرخان فارابی ابداع و عنوان شد و مورد قبول حکما و منطقیین بعد قرار گرفت ، منطقیین اسلامی در دوره های تاخر این قسمت را پایه قرار داده ، ابواب منطق را به دو قسم منقسم کردند : قسم تصورات و قسم تصدیقات.

    ضروری و نظری

     هر یک از تصور و تصدیق بر دو قسم می باشند یا بدیهی هستند و یا نظری، بدیهی عبرات است از ادراکی که نیاز به نظر یعنی فکر نداشته باشد و اما نظری عبارت است از اداراکی که نیاز به نظر و فکر داشته باشد .

    به عبارت دیگر بدیهی آن است که خودبه خود معلوم است و نظری آن است که خود بخود معلوم نیست بلکه باید به وسیله یک شی ء یا اشیاء دیگر معلوم شود. مثلاً می گویند تصور حرارت و برودت احتیاجی به فکرندارد پس بدیهی می باشند اما تصور ملک و جن نیازمند به فکر است پس این تصورات نظری می باشند.

    کلی و جزئی

     یکی دیگر از بحث های مقدماتی منطق بحث کلی و جزئی است . این بحث اولاً  با لذات مربوط به تصورات است و ثانیاً  و بالفرض مربوط به  تصدیقات است یعنی تصدیقات به طبع تصورات متصف به کلیت و جزئیت می گردد.

    تصوراتی که از اشیاء داریم به دو گونه اند : تصورات جزئی و تصورات کلی

    تصورات جزئی یک سلسله صوری است که جزء بر شخص واحد قابل انطباق نیست در مورد مصداق این تصورات کلماتی از قبیل « چند تا ، کدامیک معنی  » معنی ندارد.  این صور ذهن ما فقط بر فرد خاص صدق می کند نه بیشتر . مثلاً تصوری که ما از شهر تهران و تصوری که از کشور ایران داریم همه تصورات جزئی است. ذهن ما علاوه بر این تصورات یک سلسله تصورات دیگر هم داد ویک سلسله نامهای دیگر برای نشان دادن آن معانی و تصورات وجود دارد مانند تصوری که از انسان واز آتش و از شهر و کوه و امثال اینها داریم و برای فهماندن این معانی و تصورات نامهای مزبور را به کار می بریم که اسم عام خوانده می شوند، این سلسله معانی و مفاهیم و تصورات را کلی می نامیم زیرا قابل انطباق بر افراد فراوانی می باشند و حتی قابلیت انطباق بر افراد غیر متناهی دارند .

    معمولاً در کارهای عادی خودمان سر و کار ما با جزئیات است ولی هنگامی که وارد مسائل علمی می شویم سر و کارمان با کلیات می شود.

    نصب اربعه 

    از جمله مسائلی که لازم است دانسته شود انواع رابطه و نسبتی است که با یکدیگر ممکن است داشته باشند. هر دو کلی را زمانی که با یکدیگر مقایسه کنیم یکی از چهار نسبت زیر را با یکدیگر خواهند داشت .

    1-تباین : قلمرو هر کدام از قلمرو دیگری کلاً جداست مثلاً  انسان و درخت .

    2-تساوی :قلمرو هر دو کلی یکی است . مثلاً  انسان و تعجب کننده

    3-عموم و خصوص مطلق: ماند انسان و حیوان

    4- عموم و خصوص  من وجه: مانند انسان سفید

    در میان کلمات فقط همین چهار نوع نسبت ممکن است برقرار باشد نسبت پنجم محال است برقرار باشد . مثل این که فرض کنیم یک کلی شامل هیچ یک از افراد دیگری نباشد ولی دیگری شامل تمام یا بعضی افراد عام بوده باشد.

    کلیات خمس

     هرکلی را که نسبت به افراد خود آگاهی درنظر بگیریم و رابطه اش را افراد خودش بسنجیم از یکی از پنج قسم زیر خارج نیست.

    1-نوع:     2-جنس            3-فصل            4-عرض عام      5-عرض خاص

    آن کلی که تمام ذات و ماهیت افراد است نوع است و آن کلی که جزء ذات افراد خود است  و  جزء اعم است جنس است و آنکلی که جزء ذات افراد است ولی جزء مساوی است فصل است و آن کلی که خارج از ذات افراد است ولی اعم از ذات افراد است عرض عام است و آن کلی که خارج از ذات افراد است ولی مساوی با ذات است عرض خاص است .

    نوع مانندانسان که معنی انسانیت بیان کننده تام ذات و ماهیت افراد خود است .

    جنس مانند حیوان که بیان کننده جزئی از ذات افراد خود است زیرا افراد حیوان از قبیل  عمر و اسب و گوسفند و غیره حیوانند و چیز دیگر ، یعنی ماهیت و ذات آنها را حیوان تشکیل می دهد.

    فصل: مانند ناطق که جزء دیگر ماهیت انسان است و دو متصل یک بعدی که جزء دیگر ماهیت خط است.

    عرض عام: مانند راهرونده (ماشی) که خارج ا ز ماهیت افراد خود است یعنی راه رفتن جزء ذات یا تمام ذات روندگان نیست ولی در عین حال به صورت یک حالت و یا عارض در آثار وجود دارد.

    عرض خاص : مانند تعجب کننده که خارج از ماهیت افراد خود (همان افراد انسان) است و به صورت یک حالت و یک عرض در آنها وجود دارد و این امر عرض اختصاص دارد به افراد یک ذات و یک ماهیت یعنی نوع انسان

    حدود و تعریفات : مبحث کلی که ذکر شد مقدمه ای است برای حدود و تعریفات یعنی آنچه وظیفه منطق است این است که بیان کند طرز تعریف کردن یک معنی چگونه است و یا بیان کند که طرز صحیح اقامه برهان برای اثبات یک مطلب به چه صورت است؟

    به طور کلی تعریف اشیاء پاسخگویی به «چیستی» آنها است . یعنی وقتی که این سوال برای ما مطرح می شود که فلان شی چیست ؟ در مقام تعریف آن بر می آئیم بدیهی است که هر سوالی در مورد یک مجهول است اینکه حقیقت و ماهیت یک شی ء بر ما مجهول می باشد به معنی این است که ما تصور صحیحی از آن نداریم پس اگر بپرسیم خط چیست ؟ حیات چیست؟… همه اینها به معنی این است که ما یک تصور کامل و جامعی از حقیقت این امور نداریم و می خواهیم تصور صحیحی از آن داشته باشیم.

    سوالاتی که بشر در مورد موجودات بیان می کند یکسان نیست و هر لفظی برای یک سوال مطرح می شود چند سوال ؟

    1-سوال از چیستی «چیست» ؟ ماهو؟

    2-سوال از هستی «آیاست» هل؟

    3-سوال از چرائی «علت چیست»؟ « یا فایده چیست» و یا بچه دلیل؟

    منطق عهده دار پاسخ به هیچ کدام از این سوالات که درباره اشیاء خارجی می شود و نیست آنکه عهده دار پاسخ به این سوالات است فلسفه وعلوم است ولی منطق طرز پاسخگویی به این سوالات را بیان می کند.

    منطق می خواهد راه درست تعریف کردن را بیاموزد

    مسلمین همچنانکه بحث در مبدا وجود و تحقیق در احوال اعیان موجودات را با توجه به آثار عقلای یونانی شروع کردند نام این علم و این مبحث را هم یعنی «فلسفه» را از یونانیان گرفتند ولیکن در عین حال آن را به نام حکمت مهم خواندند. با این تفاوت که حکمت معنی عام تری از فلسفه دارد و مفهوم علم را بنحو اعم نیز شامل می شود.

    استفاده از اصول عقاید ارسطو و افلاطون و افلاطونیان جدید و آمیختن این روشها با یکدیگر و با مبانی دین و پدید آوردن فلسفه ای خاص از آن میان بین حکمای اولی اسلامی همچنان معمول بود که بین حکمای عیسوی آسیای صغیر و حوزه های علمی خاور نزدیک .

    ارسطو تنها از آن لحاظ که دارای آثار متعددی بودو کتب او مورد تفسیر مفسرین قرار گرفت ، اهمیت ندارد بلکه وی راهنمای نهضت خاص فکری است که با آثار خود و آثاری که بدو نسبت داده شده بود مسائل مختلفی را مطرح کرد و درترجمه ها وتفسیرهای او این مسائل به نحو عجیبی توسعه و تکامل یافت.

  • فهرست:

     

     
    علم منطق 1
    تعریف منطق 2
    فایده منطق 2
    خطای ذهن 3
    موضوع منطق 4
    تصویر و تصدیق 5
    علم و ادراک 6
    ضروری و نظری 6
    کلی و جزئی 7
    نصب اربعه 8
    کلیات خمس 8
    روابط فلسفه وعرفان 16
    نظریه «خلق جدید» عرفا 19
    فلسفه اسلامی پیش از ملاصدرا 22
    فلسفه نقادی 34
    فلسفه و کلام در دوران اسلامی 35
    عقل در دین و فلسفه 37
    نسبت علم و فلسفه جدید با اسلام 41
    دین با علم و فلسفه جدید نمی تواند جمع شود 43
    منابع 48

     

     
    منبع:

    فلسفه در بحران                                                 رضا داوری

    آشنایی با علوم اسلامی                                      دکتر مرتضی مطهری

    تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی                                دکتر ذبیح الله صفا

    مقالات فلسفی                                                    دکتر مرتضی مطهری

مقدمه هر ظرفی با ریختن چیزی در آن پر می شود ، جز ظرف دانش که هر چه در آن جای می دهی وسعتش بیشتر می شود . امام علی ( ع) این کلمه که می توان گفت در همه زبانهای دنیا از قدیمترین تاریخ تماس آدمی با واقعیتها شایع است ، سرگذشتی پرماجرا دارد . اگر فرض کنیم مواردی که این کلمه تا پیش از قرن نوردهم بکار رفته است ، مثلا صد مورد است ، در یک مورد فقط علم بمعنای خاص آن که عبارتست از انکشاف صد ...

frames. P30World Forums > آموزش > موضوعات علمي > ادبيات و علوم انساني > ادب و ادبيات PDA View Full Version : ادب و ادبيات soleares 10-15-2006, 03:33 PM ادبيات چيست؟ زبان و ادبيات جلوه گاه انديشه ، آرمان ،

مبانی اقتصاد اسلامی مقدمه قبل از قرن هفدهم ، علم و فلسفه با یگدیگر در قلمرو معارف بشری مورد تحقیق واقع می شدند و مرز مشخصی میان آن دو وجود نداشت ، تا آنکه در دوران رنسانس ، فرهنگ اومانیسم زمینه های شناخت مسائل اجتماعی را از طریق عقل و تجربه به وجود آورد ؛ این روند در خلال قرن هفدهم آنچنان شتاب یافت که باعث شد در ابتدای قرن هجدهم زمزمه ی استقلال و جدایی علوم اجتماعی از فلسفه آغاز ...

فلسفه: فلسفه و تعریف آن: به اختصار باید گفت که فلسفه فعالیتی است که فیلسوف انجام می دهد. پس اگر بتوانیم آن چه را که فلاسفه انجام می دهند بررسی و روشن سازیم، می توانیم تا حد زیادی پی به ماهیت فلسفه ببریم. بعضی از فلاسفه، فلسفه را به عنوان رشته یا شعبه ای از معارف و دانش های بشری فرض کرده اند اما دسته ای دیگر این جنبه را انکار کرده بر آنند که مسائلی که از دیرباز مورد بحث فیلسوفان ...

تصادمها راه خود را به جلو می گشاید . هر مرحله نوین تاریخی حاصل نزاع و ترکیب (سنتز ) دو مرحله متضاد پیشین است ( تز و آنتی تز ) . اما این مرحله نوین در عین حال گشاده تر و فراگیر تر و بزبان هگل « آزادتر» از مراحل قبلی است . هدف تاریخ رسیدن اندشه مطلق است بآزادی مطلق و محو فراق وآلیناسیون . سؤال : نظر هگل در مورد فلسفه تاریخ چیست ؟ اولاً تاریخ بطرف هر آنچه آزادتر شدن اندیشه متعالی ...

وقتی درمورد جایگاه علم ودین صحبت می کنیم ، در واقع می خواهیم بدانیم این مسأله از مسائل کدام علم است ، در کجا و چه دانشی درباره علم ودین صحبت می شود. مسأله علم ودین بیشتر در دو دانش مورد توجه و محل بحث است، یکی الهیات و دیگری فلسفه دین . از آنجا که این دو دانش با مسائل دینی سرو کار دارند ، به بحث علم ودین و مناسبات بین آن دو می پردازند، اما این مسأله برای فرد متدین نیز که طالب ...

پیشگفتار: محققین تا به حال راههای گوناگونی را که جهان اسلام بر اروپای قرون وسطی اثر گذاشته بررسی و مطالعه کرده و نتایج حاصله از مطالعات خود را نیز طی آثار محققانه و مقالات علمی عرضه کرده اند . معهذا تلاشی برای نشان دادن این تاثیرات سالمی به صورت یکپارچه انجام نگشته و اهمیت آن در یاری به اروپا و جواب اروپا در مقابل آن نمایانده نشده است . بنابراین هدف این بررسی کامل ارائه نظریه ...

مقدمه قبل از قرن هفدهم ، علم و فلسفه با یگدیگر در قلمرو معارف بشری مورد تحقیق واقع می شدند و مرز مشخصی میان آن دو وجود نداشت ، تا آنکه در دوران رنسانس ، فرهنگ اومانیسم زمینه های شناخت مسائل اجتماعی را از طریق عقل و تجربه به وجود آورد ؛ این روند در خلال قرن هفدهم آنچنان شتاب یافت که باعث شد در ابتدای قرن هجدهم زمزمه ی استقلال و جدایی علوم اجتماعی از فلسفه آغاز شود ؛ و ...

الف) تعریف علم اصول فقه فقه، به ابزار و وسایلی نیازمند است که یکی از آنها، علم اصول است. در علم اصول، از قواعدی بحث می شود که نتیجه آن، در طریق استنباط حکم شرعی قرار می گیرد.[1] به دیگر سخن، علم اصول، علم استنباط یا منطق فقه است؛[2] یعنی منطق استنباط حکم شرعی و دستور فقاهت و اجتهاد است. ب) اهمیت علم اصول اهمیت و فایده علم اصول از ارزش فقه دانسته می شود؛ همان طور که فقه، جایگاه ...

به نام خداوند جان و خرد مقدمه :‌ شک ،‌ گمان و يقين ؛ از جمله مسائل مربوط به حوزه معرفتند که بشر پيوسته در زندگي با آن روبه روست . شکل حاصل اشتراک ميان معلومات و مجهولات است . گمان به قول مولانا همچون شيشه زرد و

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول