دانلود مقاله آدم

Word 123 KB 8590 43
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۱۴,۸۵۰ تومان
قیمت با تخفیف: ۱۰,۰۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  •  

    آدم، یا آدم ابوالبشر، نخستین انسان و پدر همه مردمان. درباره آفرینش و زندگانی او در دینهای سه‌گانه یهود و مسیحیت و اسلام، روایات و داستانهای همسان و همانند آمده است، و این همسانی و همانندی از آن رو است که مبد‌ءِ وحی در این 3 دین یکی است. از این رو، پیش از پژوهش درباره آفرینش آدم و سرگذشت او در فرهنگ اسلامی، بررسی مختصری درباره چگونگی آن در دین یهود و مسیحیت و نظری کوتاه به انسانشناسی این ادیان، سودمند خواهند بود.
    اشتقاق: واژه آدم از اَدَم عبری گرفته شده است، ولی ریشه اصلی آن در زبان عبری به درستی معلوم نیست. کلمه مؤنث آن اَدَمَه در عبری به معنی زمین یا خاک است. کاربرد دو صورت مذکر و مونث آن، «اَدَم» و «اَدَمَه» با هم در سفر پیدایش (7:2) معنی خاکی (ساخته شده از خاک) را القا می‌کند. ریشه ادم همچنین با رنگ «سرخ» پیوند دارد، و این شاید اشاره به رنگ خاک باشد که آدم از آن آفریده شده است. در زبان اکدی ادمو به معنی خون است و ادمتو به معنی «خون سیاه» (در حالات بیماری)، و جمع آن ادماتو به معنی خاک سرخ و تیره‌ای است که در رنگرزی به کار می‌رفته. ظاهراً واژه ادمو و اتمو (به معنی کودک) پیوندی با «اَدَم» ندارد، بلکه با ریشه و ت م و واژه عبری یتوم (به معنی یتیم) مربوط است. در عربی جنوبی کهن ریشه ادم به معنی خادم و برده است. در یکی از فهرستهای مترادفات زبان اکدی، واژه «ادمو» به معنی «شخص مهم و شریف» آمده است. در اکدی کهن و بابلی کهن نیز به نامهای خاصّی بر می‌خوریم از قبیل ا د مو ، ا دم او ، ا د مو (جودائیکا، 2/235؛ و نیز نک‍ : هیستینگز، 1/84). اما شواهدی در دست است که اشتقاق این کلمه را از «ادمه» به معنی خاک، تأیید می‌کند. در اغلب اسطوره‌های بین‌النهرین و آسیای غربی، انسان از خاک یا خاک آغشته به خون خدایان آفریده شده است. در میان کنعانیان قدیم «آدم» هم به معنی انسان بوده، هم نام خدای زمین (نک‍ : ویدن گرن، 174)، و جزء «ادم» در بعضی اسامی چون «عبدادم» در کتاب دوم شموئیل (10:6 به بعد؛ جودائیکا، 2/235) نیز ظاهراً نام همین خداست.
    در زبان عربی نیز ریشه «ادم» کاربردی گسترده دارد؛ از مفردات این ریشه است: «اُدْمّه» به معنی وسیله آمیزش، «ادمه» در شتر سپیدی است با سیاهی چشمان، و در مردم گندم‌گونی است (جوهری؛ ازهری؛ زبیدی). در وجه تسمیه پدر مردمان به «آدم» ازهری از قول زجّاج گوید که اشتقاق کلمه از «ادیم‌الارض» است، زیرا انسان از خاک آفریده شد. راغب اصفهانی تفصیل بیش‌تری می‌آورد و 4 وجه بر می‌شمرد: 1. چون جسم آدم از خاک روی زمین (ادیم) گرفته شده است؛ 2. چون پوست او گندمگون (آدم) بوده است؛ 3. چون او از درآمیخته شدن عناصر گوناگون و نیروهای مختلف آفریده شده است (اُدْمهَ: الفت و اختلاط)؛ 4. چون او از دمیده شدن روح الهی عطرآگین شده است (اِدام: آنچه طعام را خوشبو گرداند) (1/3839).
    I. آدم در یهودیت
    در عهد عتیق: دوبار و به دو بیان در عهد عتیق از آفرینش آدم سخن رفته است: یک بار در باب اول سفر پیدایش و بار دیگر در بابهای دوم تا پنجم آن، و تحقیقات در متون کتاب مقدس نشان داده است که سرچشمه آنها دو روایت مختلف بوده است (نک‍ : کتاب مقدس، مقدمه سفرپیدایش، و نیز ص 3، زیرنویس). در باب اول از تکوین عالم هستی در 6 روز، و از آفرینش آدم، که نقطه کمال خلقت و مهر پایانی آن است، سخن می‌رود. پس از آنکه خدا آسمانها و زمین را آفرید، و با اراده و کلام خود روشنایی را پدید آورد، آبهای زیر فلک را از آبهای بالای فلک جدا ساخت، روی زمین را از گیاهان گوناگون و انواع جانوران و پرندگان پر ساخت و اجرام فلکی را در آسمان قرار داد، در روز ششم گفت: «آدم را به صورت ما و موافق شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و بهائم و بر تمامی زمین و همه حشراتی که بر زمین می‌خزند، حکومت نماید. پس خدا آدم را به صورت خود آفرید. او را به صورت خدا آفرید، ایشان را نر و ماده آفرید. و خدا ایشان را برکت داد، و خدا بدیشان گفت بارور و کثیر شوید و زمین را پر سازید و در آن تسلط نمائید.» (سفر پیدایش، 1).
    در بابهای دوم تا پنجم داستان خلقت آدم، با تفصیل بیش‌تر و تقریباً با بسیاری از جزئیاتی که در روایات مسیحی و اسلامی نیز دیده می‌شود، آمده است. آدم، زن وی حوا، باغ عدن، درخت ممنوع، اغوای حوا و خوردن از میوه آن درخت (نخستین گناه)، رانده شدن از باغ بهشت، زندگی بر روی زمین، زناشویی و آوردن فرزندان و جز آن در این قسمت ذکر شده است.
    پس از پیدایش آسمانها و زمین، خداوند آدم را خلق کرد تا بر روی زمین کار کند. آفرینش آدم از خاک زمین بود، و خداوند در بینی او روح حیات دمید، و از نفخه الهی آدم «نفس زنده» شد. سپس باغی پر از درختان گوناگون در عدن به طرف شرق غرس نمود. «درخت حیات» و «درخت معرفت نیک و بد» را در میان آن قرار داد، و آدم را در آنجا نهاد تا به کار زمین بپردازد و باغ را نگهبانی کند، ولی او را از خوردن میوه «درخت معرفت نیک و بد» منع کرد، و به او گفت که اگر از آن بخوری «هر آینه خواهی مرد». آنگاه خداوند همه جانداران و پرندگان زمین و آسمان را که از خاک سرشته بود، نزد آدم آورد تا وی آنان را نام بگذارد، و نامی که آدم بر هر یک از آنان نهاد، همان نام او شد. آدم تنها بود و خداوند خواست تا برای او جفتی و معاونی بیافریند، پس خوابی گران بر او مستولی کرد، یکی از دنده‌های او را برداشت و از آن حوا را خلق کرد. این که مردان پدر و مادر خویش را ترک می‌کنند و با همسران خود انس و الفت می‌گیرند، از آن روست که زن پاره تن مرد است. مار، که هوشیارتر از جانوران دیگر بود، نزد حوا آمد و او را به خوردن میوه «درخت معرفت نیک و بد» ترغیب و اغوا کرد، و گفت این که خداوند شما را از آن منع کرده است از آن روست که اگر از آن بخورید. چشمانتان باز می‌شود و چون خداوند بر نیک و بد معرفت خواهید یافت. حوا از میوه آن درخت بخورد و پاره‌ای از آن را به آدم داد، و او نیز بخورد. در همان حال چشم هر دو به نیک و بد باز شد و از برهنگی خود باخبر شدند و از شرم اندامهای خود را با برگهای انجیر پوشاندند.
    خداوند که از نافرمانی آنان به خشم آمده بود، حوا را محکوم کرد که گرفتار بار حمل و درد زائیدن شود و تا ابد زیر فرمان شوهر باشد، و آدم را گفت که «زمین به سبب تو ملعون شد» و تو در تمامی ایام عمرت با رنج و عذاب از زمین نان خواهی خورد و خار و خس برایت خواهد رویاند، و سرانجام به خاک بازخواهی گشت و مار نیز از اینکه حوا را اغوا کرده بود ملعون و محکوم شد که تا ابد بر شکم خود راه برود و خاک بخورد و میان او و آدمیان دشمنی برقرار باشد. و خداوند گفت که «همانا انسان مثل یکی از ما شده است که عارف نیک و بد گردیده» و مبادا که از میوه «درخت حیات» نیز بخورد و جاودان زنده و بی‌مرگ بماند. پس خداوند آدم را از باغ عدن بیرون کرد تا بر روی زمین، که خود از آن آفریده شده بود، کار و زندگی کند، و کرّوبیان را در سمت شرقی عدن مسکن داد، و شمشیر آتشباری را در اطراف درخت حیات به گردش درآورد تا آن را محافظت کند. آدم و حوا زندگانی بر روی زمین را آغاز کردند. نخست قائن (قابیل) و سپس هابیل از ایشان ولادت یافتند. قائن به زراعت مشغول شد و هابیل گله‌داری پیشه کرد. 130 سال بعد، شیث به دنیا آمد، و پس از او نیز پسران و دختران دیگر آوردند. مدت عمر آدم 930 سال بود (نک‍ : سفر پیدایش، بابهای 2 5). در اسفار عهد عتیق از دوران 800 ساله زندگانی آدم بعد از ولادت شیث، جز اینکه «پسران و دختران آورد» خبر دیگری روایت نشده است، ولی درباره انسان به معنی عام آن («آدم» به زبان عبری) در بعضی از کتب عهد عتیق مطالبی آمده است که به گونه‌ای با نکاتی که در 4 باب اول سفر پیدایش دیده می‌شود ارتباط دارند، چنانکه در مزامیر داوود گنهکاری انسان و رحمت و محبت پروردگار اشاره شده (بابهای 90 و 130) و آمده است که خداوند «تاج جلال و اکرام» بر سر انسان نهاده و او را بر تمامی آفریدگان خود فرمانروا کرده است (باب 8)، و سرانجام او را به خاک بازمی‌گرداند و می‌گوید «ای بنی آدم، رجوع نمایید» (باب 90). در سفر ایوب از کوتاهی و تلخی عمر آدمی در این جهان و بی‌ثباتی هستی او، و نیز از آرزوی بازگشت به مقام قرب‌الهی و بازیافت سعادت و نیکبختی از دست رفته سخن به میان آمده است.
    در کتب غیررسمی و ادبیات بین‌النهرین: اشاراتی که در این نوشته‌ها به آدم و سرگذشت او رفته کلاً مبتنی بر مطالبی است که در سفر پیدایش آمده است، ولی نویسندگان این کتابها از عقاید و روایات دیگری که در طول زمان در اطراف این موضوع پدید آمده بود نیز بهره گرفته، و گاهی تأویلات و دریافتهای شخصی خود را در آنها وارد کرده‌اند. در کتاب حکمت یسوع بن سیراخ (23:25 به بعد) گناه کردن آدم و گرفتار مرگ شدن او ناشی از گناه حوّا دانسته شده، و در حکمت سلیمان (23:2) آمده است که خداوند انسان را برای بی‌مرگی آفرید و او را به صورت جاودانگی خود خلق کرد، اما ابلیس بر آدم حسد برد و او را به نافرمانی و گناه کشید و از این روی مرگ به جهان راه یافت. بدین‌سان در اینجا ابلیس جای «مار» را می‌گیرد و سقوط آدم به حسد ابلیس نسبت داده می‌شود. در کتاب دوم اِسْدراس (4:321) آمده است که آدم با گناهی که مرتکب شد نه تنها خود را گرفتار عقوبت کرد و از بهشت رانده شد، بلکه تمامی نوع بشر را با خود به سقوط کشید. در همان کتاب (46:759) نویسنده از اینکه تمامی آدِمیزادگان باید به گناه آدم مجازات شوند و به کیفر مرگ برسند شکوه و زاری می‌کند. بدین‌سان مسأله «گناه اولیه» که در دوره‌های بعد از مهم‌ترین مسائل علم کلام مسیحیت به شمار می‌رود، ظاهراً نخستین بار در این کتاب مطرح می‌شد. در کتاب مکاشفات باروخ (15:54) گرچه از گناه و سقوط آدم و ادامه آن در فرزندان او سخن می‌رود، لیکن از سوی دیگر موضوع اختیار و آزادی انسان در انتخاب خیر و شر نیز مطرح می‌شود و عبارت معروف «هر کس آدم نفس خود است» در این کتاب اشاره به همین معنی است و گویای این نکته که سعادت و شقاوت هر کس در خود او و با خود اوست (هیستینگز، 5/703). در کتاب اسرار خنوخ آمده است که اجزاء وجود آدم از 7 جوهر آفریده شد: گوشتش از خاک، خونش از قطره‌های شبنم، چشمانش از خورشید، استخوانش از سنگ، رگها و موهایش از گیاهان، اندیشه‌اش از ابرها و از سرعت سیر فرشتگان، روحش از روح خدا و از باد، و نامش از چهار حرف m, a, d, a (حروف اول نامهای جهات چهارگانه به زبان یونانی) ساخته شده است. آدم از دو عالم روحانی و جسمانی آفریده شد، و چون فرشتگان از حکمت الهی بهره‌ور بود، و خداوند راه نور و راه ظلمت را به او نشان داده و نیروی تمیز میان نیک و بد و انتخاب آن دو را به او ارزانی داشته بود، لیکن از آن روی که حقیقت خود را نمی‌شناخت و از اصل خویش بی‌خبر بود، سقوط کرد (13:30 به بعد). آنچه در کتاب اسرار خنوخ درباره آفرینش آدم آمده است بیان دیگری است از تقابل و تناظر میان عالم صغیر و عالم کبیر که در برخی از ادیان قدیم و بعضی از مکاتب فلسفی دوره‌های بعد نیز دیده می‌شود. نویسنده در این بخش از کتاب خواسته است که برای سقوط آدم نیز وجهی پیدا کند و علت آن را در وجود خود او جستجو نماید. در کتاب یوبیل برای آنکه تصور تشبیه و تجسیم از ذات خداوند دور باشد، اعمال آفرینش به اراده خداوند، ولی به کارگزاری فرشتگان، صورت می‌گیرد (نک‍ : آلبرایت، 348)، چنانکه در کتاب اسرار خنوخ (10:30) نیز خداوند به «حکمت» خود امر می‌کند که آدم را از گوهرهای هفتگانه یاد شده به وجود آورد. از کتب متأخر بین‌العهدین چند کتاب زندگانی آدم و حوا بوده است که غالباً مسیحیان در آنها مطالبی درباره ظهور مسیح و بازگشت او وارد کرده‌اند، و اکنون ترجمه‌ها و روایتهایی از آنها به زبانهای یونانی، لاتینی، اسلاوی، عربی، سریانی و حبشی موجود است. این کتابها در عین اینکه همگی شرح احوال آدم و حوا را بعد از اخراج از بهشت باز می‌گویند با هم اختلافات بسیار دارند، و هر یک به جنبه دیگری از رویدادهای زندگانی آنان و فرزندانشان بر روی زمین اشاره می‌کنند. پشیمان شدن آدم و حوا از نافرمانی، وعده بخشایش الهی و بازگرداندن نیکوکاران از فرزندان آدم به بهشت، کشاکش آنان با شیطان و پایداریشان در برابر دسیسه‌های او، ستیزه‌جویی قابیل و هابیل، ولادت شیث، مرگ آدم و مراسم تدفین او، فریفته شدن فرزندان شیث بر دختران قابیل... اینها ماجراهایی است که در این کتابها نقل شده و نمودار دامنه داستانهایی است که درباره این موضوع به طور شفاهی از دیرباز میان یهودیان رواج داشته است (نک‍ : جودائیکا، 2/245247؛ اندروز، 73-74؛ «کتابهای گمشده کتاب مقدس »، 3-81).
    در تلمود: در بخشی از تلمود که هَگّادا (= روایت) نام دارد و شامل قصص و روایات شفاهی و تمثیلات دینی و اخلاقی است، غالباً موضوعات و مسائل عقیدتی مورد تفسیر و تأویل قرار می‌گیرد، و برای روایات و رویدادهایی که در کتاب مقدس نقل شده است توجیهات جدید عرضه می‌گردد. در این بخش از تلمود مطالبی که در چند باب اول سفر پیدایش درباره آدم و حوا و آفرینش آنان آمده است نیز به تفصیل مورد تفسیر و تأویل قرار گرفته و روایات و اشارات گوناگون بر آن افزوده شده است.
    در تفسیر این عبارت که «خدا آدم را به صورت خود آفرید»، کوشش شده است که از تصور همانندی انسان با خدا یا برعکس پیشگیری شود، و گفته‌اند که این بدان معنی است که انسان از عزت و عظمت الهی برخوردار است و قابلیت وصول به این شان و مقام را دارد.
    در ترتیب آفرینش، هر چه دیرتر پدید آمد، از آنچه پیش از او بود برتر و والاتر بود. آدم و حوا که پس از همه چیز آفریده شدند، بر همه‌چیز برتری و فرمانروایی یافتند. آدمی از آن روی در پایان دوره آفرینش افریده شد، که آفریدگان دیگر همگی برای او و برخورداری او به وجود آمده‌اند (چنانکه در مهمانسرایی خوانی چیده شود و مهمان بی‌تأخیر و انتظار بر سر خوان حاضر شود) و نیز آدمی از آن روی پس از چیزهای دیگر آمد که اگر احیاناً گرفتار خودبینی و خودپسندی گردد، بر او بانگ زنند که: حتی پشه پیش از تو آفریده شد.
  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ابن عربی، محمد بن علی، فصوص الحکم، به کوشش ابوالعلاء عفیفی، بیروت،‌ دارالکتاب العربی، 1980م؛ باخرزی، یحیی، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، به کوشش ایرج افشار، دانشگاه تهران،‌ 1345ش؛ خلاصه شرح تعرف، به کوشش احمد علی رجائی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1349ش؛ خوارزمی، حسین بن حسن، شرح فصوص الحکم، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران،‌مولی، 1364ش؛ روزبهان بقلی، ابومحمد بن ابی نصر، شرح شطحیات، به کوشش هانری کربن، تهران، انستیتو ایران و فرانسه، 1966م؛ همو، عبهر العاشقین، به کوشش هانری کربن و محمد معین، تهران، انستیتو ایران و فرانسه، 1337ش/1958م؛ همو، مشرب‌‌الارواح، به کوشش نظیف محرم خواجه، استانبول، کلیه‌الآداب، 1972م؛ شبستری، محمود، «حق الیقین»، مجموعه رسائل، شیراز، احمدی،‌1363ش؛ کاشانی، عزالدین محمود، مصباح الهدایه، به کوشش جلال همایی، تهران، سنایی، لاهیجی، محمد، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، به کوشش کیوان سمیعی، تهران، محمودی، 1337ش؛ رسائل جوانمردان، به کوشش مرتضی صراف، تهران، انستیتو ایران و فرانسه، 1352ش؛ محمد بن منور، اسرار التوحید، به کوشش ذبیح‌‌الله صفا، تهران، امیرکبیر، 1332ش؛ مسلم، مسلم بن حجاج، صحیح، قاهره، مکتبه محمد علی صبیح، 1342ق، ج 8؛ نجم رازی، عبدالله بن محمد، مرصاد العباد، به کوشش محمد امین ریاحی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1352ش؛ نسفی، عزیز‌الدین، الانسان الکامل، به کوشش ماریزان موله، تهران، انستیتو ایران و فرانسه، 1962م؛ همو، کشف الحقایق، به کوشش احمد مهدوی دامغانی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1359ش.
    صمد موحد

«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا» منظومه محنت زهرا و آل او دوشیزگان پرده نشین حریم قدس بر خاطر کواکب ازهر نوشته‌اند نام بتول بر سر معجر نوشته‌اند سپاس خداوندی را درخور است که به برکت اصحاب کسا، عرش و فرش بیافرید و نعمت در آن بگسترانید و از برای جانشینی خود بر روی زمین انسان را از ماند آبی گندیده بسرشت و برای هدایت او پیامبران فرستاد. درود برون از شمارش ...

تقديم به …… اين تحقيق جالب و شورانگيز را که با تمام سعي و تلاشمان به دست آورديم را تقديم به تمامي افرادي مي‌کنيم که با نام مبارک عيسي خوانده مي‌شوند تا درک کنند که نامشان از چه فرد بزرگواري اقتباس شده است.

مقدمه مساله ی زنان از مهم ترین و اساسی ترین مسائلی است که پوششی به بلندای تاریخ خلقتانسان بر تن دارد. از آنجایی که در بسیاری از جوامع هنوز شان انسان که مظهر جمال حق است آن چنان که باید شناخته نشده است و زنان نیز آن طور که شایسته است خویشتن را باور نکرده و به سر سویدای وجود خود و استعدادهای متعالی که خداوند به آنها از سر لطف و مرحمت عطا فرموده پی نبرده اند. بر آن شدیم که با مقدمه ...

‹‹ به نام مهربانترين مهربانان ›› آزادي و آزادگي را از محرم بياموز . زيرا که بهاي اين حماسه حسين آموختن آن است. پاکي و صداقت را از مرور ايام که همچون انساني باوقار و پرصبر سختي ها و کدورت را کنار مي گذارند و از آنها عبور مي کنند، ياد بگير.

مقدمه خطیب فرزانه استاد مهدی دانشمند به نام پروردگاری که تمامیت ایجاد را بر وجود ادمی به ودیعت نهاد و شانه او را بر مداری به ارزش تمام هستی،که مرصع شد،از یاقوت های پنج گانه ای،که درصندوقچه توحیدی با ارزش ترین و قیمتی ترین بود و هرگز سبزی آن را هیچ ملک و ملکی به خود ندیده،تزیین نمود.در حالی بر کرسی تدریس نشانده شد که تلامیذ ملکی نمی دانستند بر درس اسما شناسی او گوش جان فرا ...

مقدمه آسیب ناشی از خشونت شوهران از فشارهایی است که بر زنان وارد می شود . نگاهی سریع و گذار به به تاریخ نشان دهنده عظمت آلام و مصائبی است که به واسطه خشونت مردانه ایجاد شده است . اینگونه خشونت در جنگها ، شکنجه ها و ارتکاب ضرب و شتم مردان در حق مردان زنان ، و کودکان نمود دارد . ضرب و شتم زنان در عین ارزش تلقی شدن در جوامع متداولترین شکل خشونت فیزیکی ، خشونت روانی ، خشونت اجتماعی ، ...

آزادى دینى در نهج‿البلاغه آزادى چیست؟ آزادى در مکاتب مختلف بنا بر نوع انسان?شناسى و جهان بینى آن مکتب تعاریف گوناگونى دارد. مکاتب مختلف گاه آزادى را مطلق فرض کرده?اند و گاه انسان را فاقد هرگونه آزادى معرفى مى کنند. بدون تردید اسلام به منزله یک مکتب حیات?بخش، که ضامن سعادت دنیا و آخرت پیروان خویش است، نمى تواند درباب «آزادى» و حدود آن سخنى نگفته باشد. براى یافتن جایگاه آزادى در ...

اخلاق در خانواده موضوع : ازدواج و تشکیل خانواده پروردگار لایزال بر اساس تعالیم آسمانی به بشر این مسئله را آموخته و نشان داده است که موجودات عالم از جفت آفریده شده اند. • قرآن کریم درباره موجودات عالم می فرمایند : از هر چیزی جفتی آفریدیم شاید متذکر شوید. سوره ذاریات آیه 49 این آیه نشان می دهد که موجودات زنده همگی به صورت جفت وجود دارند و این مسئله توسط دانشمندان نیز اثبات شده ...

مظلومی به درازای تاریخ و پهنای گیتی انسانی در میان دو دیوار بلندِ تحجّر و تمدن کاذب. محبوسی در اعماق دو زندان: ندان جاهلیت و زندان بردگی مدرن اسیر دو کمند: کمند اوهام و خرافات و کمند تعمت و افتراءآت. مقهور دو فرهنگ، فرهنگ جاهلی و فرهنگ کلمات فریبنده به نام آزادی و بعنوان علم و تمدن و تساوی حقوق. و بالاخره فریادگری بدون فریادرس! و مجرمی بدون ارتکاب جرم، مظلومی به ظلم مضاعف و ...

شیطان‌پرستی شیطان پرستی یک حرکت مکتبی، شبه مکتبی و یا فلسفی است که هواداران آن شیطان را یک طرح و الگوی اصلی و قبل از عالم هستی میپندارند. آنها شیطان را موجودی زنده و با چند وجه از طبیعت انسان مشترک می‌دانند. شیطان پرستی را در گروه «راه چپ» مخالف با «راه راست» طبقه بندی می‌کنند. دست چپی‌ها به غنی سازی روحی خود در جریان کارهای خودشان معتقدند. و بر این باورند که در نهایت باید تنها ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول