دانلود مقاله ضرب المثل

Word 81 KB 29373 18
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۱۰,۱۵۰ تومان
قیمت با تخفیف: ۷,۵۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • آ الف

    1- ادب از که آموختی از بی ادبان :        بادیدن رفتار بی ادبان و انجام ندادن آن.

    2- آب در هاون کوبیدن :                      کاربیهوده انجام دادن .

    3- آش کشک خاله ات بخوری پاته نخوری پاته :    این کار را باید انجام دهی  چه دلت بخواد چه دلت نخواد.

    4- آش دهانسوزی نیست :                     بسیار مطلوب و محبوب نیست.

    5- آتیش بیار معرکه:                             کسی که بهم زنی می کند .

    6- آتیش زده به مالش :                         هر چی داشته بخشیده .

    7- آب از دستش نمی چکد :                   خیرش به کسی نمی رسد .

    8- آفتاب عمرش لب بومه :                    چیزی بمرگش نمانده .

    9- آسمون همه جاش یه رنگه:               هر جا که باشی وضع همینه .

    10- از این ستون به آن ستون فرجی است :     گذشت زمان ممکن است برای حل مشکل تو  مؤثر واقع شود.

    11- آب ازآهن جدا کردن:                    کار د شواری را انجام دادن .

    12- آب ازدریا بخشیدن :                      از مال دیگران بخشیدن و منت  نهادن

    13- آب برو ، نان برو تو هم به دنبالش برو:    جمله ی توهین آمیزی است.

    14- اسب تازی گر ضعیف بود                  همچنان از طویله خربه

    15- آن راکه حساب پاک است  ا ز  محاسبه چه باک است :کسی که کارش در ست است از حساب و کتاب ترسی ندارد.

    16- اندازه نگهدار کلواوشر بواو لا تسرفوا :  پرخوری .

    17- ای که پنجاه رفت و در خوابی             مگر این پنج روز را دریابی

    18- آنروز که آواز بود فکر زمستانت هم بود:        تا توان داشتی و مزمت داشتی به فکر آینده بودی یا نه مستانت

      19- آب دریا به دهن سگ نجس نمی شود :    پشت دیگران ازکسی بدگویی کردن.

    ب

    1- بازبان خوش مار را از سوراخ بیرون می کشد:    باچرب زبانی کارهای خویش راپیش می برد .

    2- بزک نمیر بهارمیاد .خربزه با خیار می یاد:           به کسی و عده های دورو رازدادن.

    3- بادمجان بم آفت نداره:      کنایه از این است که یک آدم زشت خود برتر
    می میرد.

    4- با یک گل بهار نمیشه:     با یک شخص درستگار دنیا درست نمی شود.

    5- با یه من عسل هم نمی شود خوردش:    بد اخلاق بودن

    6- به دعای گربه سیاه بارون نمی باره:     خدا به دعای آدم گناهکار اهمیت نمی دهد.

    7- برای لای جزر دیوار خوبه:     خیلی بی مصرف است.

    8- با یک تیر و دو نشون زدن:

    9- باد آورده را باد می برد:     هر چیزی که آسان بدست می آید آسان هم از دست می رود.

    10- به در گفت دیوار بشنوه:    غیر مستقیم حرف زدن

    11- به هر گمانی مبر که خاکی است           باشد که پلنگ خفته باشد:          بیشه

    12- به نطق آدمی بهتر است از دواب ، دواب از تو به گر نگویی صواب

    13- با هر دست که دادی پس می گیری.

    14- بزرگی به عقل است نه به سال.

    15- برای همه مادر است برای من زن بابا:   با همه مهربان است با من نا مهربان است.

    16- با ماه نشینی ، ماه شوی ، با دیگ نشینی سیاه شوی:    در تأثیر همنشینی گویند ،‌یعنی در اثر همنشینی با بدان ،‌بد می شوی و با نیکان نیک.

    17- با پولها کباب بی پول ها دود کباب:    شخص ثروتمند از مواهب زندگی استفاده می کند و بینوا می بیند و حسرت می کشد.

    پ

    1- پشت چشم نازک کردن:      ناز آوردن

    2- پشت دست داغ کردن:        تصمیم گرفتن که کاری را انجام ندهند.

    3- پا به دریا بگذاره دریا خشک می شود:      بد شانس است.

    4- پرسیدن عیب نیست ،‌ ندانستن عیب است:      نادانی بد است.

    5- پنجه با شیر انداختن و مشت با شمشیر زدن کار خردمندان نیست:     کار خطرناک کردن کار انسانهای عاقل نیست.

    6- پول که زیاد شد خانه تنگ می شود و زن زشت:     ثروت زیاد ، انسان را به تفنن های ناپسند وا می دارد.

    7- پی تقدیر رفتن از کوری است.

    8- پشم در کلاه نداشتن.

    9- پرتو نیکان نگیرد هر که بنیادش بد است:     تربیت نا اهل را چون گردوگان بر گنبد است.

    10- پرده هفت رنگ مگذار تو که در خانه بوریا داری:              قناعت.

    11- پولش از پار و بالا می ره:    ثروت زیادی دارد.

    12- پشت دست را داغ کردن:       تصمیم به انجام ندادن کاری گرفتن.

    13- پایان شب سیه سپید است:    مثل از پی هر گریه آخر خنده ای است.

    14- پول علف خرس است:     دارایی و مال منان را به هر کس که بخواهد نباید داد.

    15- پیاده شو با هم راه بریم:   در مورد کسی که خیلی مغرور و متکبر شده است.

     

    ت

    1- توبه گرگ مرگ است:    کسی که دست از عادتش بر نداره.

    2- تا تنور گرم است نان را بچسبان:   کاملاً از فرصت استفاده کردن.

    3- تعارف اومد نیامد دارد:    به کسی که تعارف می کنی ممکن قبول کنه ممکن نکنه.

    4- تیرش به سنگ می خوره:   به هدفش نرسیده.

    5- تیر توی تاریکی انداختن:    با چشم بسته کاری رو انجام دادن.

    6- تافته جدا بافته بودن:      خود را غیر از بقیه دانستن.

    7- تا توانی دلی بدست آور:    دل شکستن هنر نمی باشد.

    8- تیشه به ریشه زدن:‌        با پای خود به گور رفتن.

    9- توی هفت آسمون یک ستاره نداشتن:    بد شانسی آوردن.

    10- تو را خواهند پرسید که عملت چیست نگویند پدرت کیست:    باز خواست آخرت.

    11- ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی که این ره که تو می روی به ترکستان است

    12- تا مردم سخن نگفته باشد                  عیب و هزش نهفته باشد

    13- توانگری به قناعت به از توانگری به بضاعت:    کسی که قانع است قدرتمند است.

    14- تو به خیر و ما به سلامت.

     

    ج

    1- جوجه را آخر پائیز می شمرند:    نتیجه کار آخر معلوم می شود.

    2- جواب ابلهان خاموشیست:     جواب نادانها را نباید داد.

    3- جانماز آب کشیدن:     به ظاهر خود را خوب نشان دادن.

    4- جنگل مولاست:     جماعتی نامناسب در جایی جمع شده اند.

    5- جواب دندان شکن:     یعنی با منطق و حساب پاسخ داد.

    6- جایی نمی خوابه که آب زیرش بره:     برای افراد زیرک گفته می شود.

    7- جایی رفت که عرب نی انداخت:     کنایه از این است که بازگشتی ندارد.

    8- جنگ دو سردارد:     یعنی پایان جنگ گاهی پیروزیست و گاهی شکست است.

    9- جاتره بچه نیست:    چیزی وجود ندارد.

    10- جان کسی را به لب آوردن:      زیادی منتظر شدن.

    11- جای که نمک خوردی نکمدان مشکن

    12- جهان ای برادر نماند بر کس     دل اندر جهان آفرین بند و بس

    13- جای سوزن انداختن نیست

    14- جوانمردی که بخورد و بدهد به از عابری که نخورد و بنهد:     جوانمردی که به دیگران کمک می کند بهتر از پارسایی است که نمی خورد و به دیگران هم کمک نمی کنند.

    15- جای شکرش باقی است.

     

    چ

    1- چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی:     عاقل کاری را که پشیمانی به بار می آورد نمی کند.

    2- چو فردا شد فکر فردا کنیم:     از حالا جوش فردا را نزنیم.

    3- چند تا پیراهن بیشتر پاره کرده:     با تجربه تر است.

    4- چغندر به هرات زیره به کرمون:     هر چیزی به جای خودش.

    5- چیزی که عوض داره گله نداره:      این کار به آن کار در.

    6- چاقو دسته خودش را نمی بره:     خویشان و بستگان برای همدیگر ناراحتی تولید نمی کنند.

    7- چیزی بارش نیست:      ساده لوح بودن.

    8- چیزی که از خدا پنهان نیست از بنده چه پنهان:     چیزی مخفی کردن نیست.

    9- چشم بسته غیب می گوید:     به کسی گفته می شود که از موضوع روشن و واضح خبر می دهد.

    10- چشمش آلبالو گیلاس می چینه:       چیزی را به طور درست نمی بیند.

    11- چه خوش گفت آن تهی دست سلحشور                              جوی زر بهتر از پنجاه من روز.

    12- چو آید زپی دشمن جان شان              بیند و اجل پای اسب دوان.

    13- چوب به لانه زنبور کردن.

    14- چو انداختن:    جال و جنجال را انداختن.

    15- چو کردی با کلوخ انداز پیکار              سر خود را به نالای شکستی.

    16- چشمش آلبالو گیلاس می چینه:    چیزی را به طور درست نمی بیند.

     

کلمات کلیدی: ضرب المثل

مرگ End END The end makes all egual - اين سخن کنايه از اين است که بهنگام مرگ همه با هم برابر مي شوند - اهلي شيرازي مي فرمايد : خواجه در ابريشم و ما در گليم عاقبت اي دل همه يکسر گليم - شيخ اجل مي فرمايد : به دروازه مرگ چون در شويم

مقدمه در این مقاله به بررسی و ریشه یابی معروف ترین ضرب المثل های فارسی را مدنظر داشته‌ایم و بدین لحاظ از منابع مختلفی سود جسته ایم. با کلیک بر روی هر کدام از ضرب المثل ها، صفحات جدیدی باز خواهد شد و شأن روایت هر کدام از آن مثل ها گاه کوتاه و گاه به تفضیل تقدیم می گردد. در بخش دوم نیز بیش از هزار ضرب المثل بی هیچ توضیحی تقدیم می گردد. در بخش دوم نیز بیش از هزار ضرب المثل بی هیچ ...

ضرب المثل انگليسي: طمع به همه چيز، از دست دادن همه چيز است . ترکي: پايان جدايي ملاقات مجدد است . عربي: هيچ کس را وادار به دو کار نکن، جنگيدن و زن گرفتن . تازي: پرده اشک را با سوالات پاره کن ! انگليسي: ضربات کوچک درختان بزرگ را ا

ضرب المثل سوئدي:دوست کنار بطري شراب،دشمن بزرگ جيب است. ضرب المثل ترکي:دوست به سر مي نگرد و دشمن به پا ضرب المثل يوناني:دوست در جهنم هم که باشد،نيکوست. ضرب المثل روسي:دوست همه دوست هيچ کس نيست. ضرب المثل انگليسي:دوست آيينه موفقيت دوست است. ضرب ا

ريشه تاريخي ضرب المثل «چيزي که عيان است چه حاجت به بيان است» چون مطلبي آنقدر واضح و روشن باشد که احتياج به تعبير و تفسير نداشته باشد، به مصراع بالا استناد جسته و ارسال مثل مي کنند. اين مصراع از شعري است که ناظم ِ آن را نگارنده نشناخت: پرسي که

دنياي ضرب المثل دنياي ضرب المثل انگليسي ضرب المثل هاي انگليسي به همراه معادل و کاربرد مرگ End END The end makes all egual - اين سخن کنايه از اين است که بهنگام مرگ همه با هم برابر مي شوند - اهلي شيرازي مي فرمايد : خواجه در ابريشم و ما در گليم عا

ضرب المثل هاي فارسي آب از دستش نمي چکد! آب از سر چشمه ِگل است! آب از آب تکان نمي خورد! آب پاکي را روي دستش ريخت! آب در کوزه و ما تشنه لبان مي گرديم! آب را گل آلود مي کنه که ماهي بگيره! آب زير پوستش افتاده! آب، سنگها را مي سايد. آب

حسن تعليل: آوردن علتي ادبي و ادعايي است براي امري به گونه اي که توان اقناع مخاطب را دارد اين علت سازي مبتني بر تشبيه است وهنر آن زيبا شمردن يا زشت نمودن چيزي است.با وجود اينکه حسن تعليل،واقعي،علمي عقلي نيست مخاطب آن را از علت اصلي دلپذيرتر مي يابد

آبستني آبِسْتَني، بارور شدن و فرزند آوردن زن از مرد و دوره‌اي که زن بچه‌اي را در زهدان، يا به اصطلاح عامه در شکم خود، از هنگام بسته شدن نطفه او تا هنگام زادن حمل مي‌کند. آبستن صورت فارسي واژه پهلوي «آبِسْتَن» و «آبُسْتَن» (مکنزي، ذيل همين واژه‌ها)

ابراء : براي ءالذمه کردن و آن بدين گونه است که طلبکار، حقي را که بر گردن ديگري دارد ساقط کند ، و از آن به اختيار صرفنظر نمايد. بضاعت: نوعي معامله است و در آن عامل با پول و سرمايه ملک کار مي کند و شرط به اين است که همه سود از مالک باشد. آن کس که با

فرش آئینه ای زنده از فرهنگ ترکمنها در طول تاریخ و از جمله نشانه های فرهنگ و تمدن عمیق و تنومندی است که نه تنها در مقابل هجوم بیگانگان و اقوام مختلف داخلی و خارجی سخت و مقاومت کرده بلکه به گونه ای رفتار نموده، فرهنگ تحمیلی بیگانه را در خود حل کرده است و به آن سیمای ترکمنی بخشیده تا آنجا که تاریخ یاد می کند، ترکمن با فرش و فرش با ترکمن شهرت داشته است. فرش همچون درختی است که ریشه ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول