دانلود تحقیق بررسی رد دادرس و ماده 91 آئین دادرسی مدنی

Word 186 KB 31576 20
مشخص نشده مشخص نشده حقوق - فقه
قیمت قدیم:۱۰,۱۵۰ تومان
قیمت با تخفیف: ۷,۵۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • چکیده

    براى تحقق عدالت و رعایت بى‏طرفى قاضى، قانونگذار تمهیدات مختلفى را در قانون آیین دادرسى مدنى پیش‏بینى نموده است. در این زمینه، به عنوان ایراد ردّ دادرس، حسب بند «د» ماده ۹۱ قانون آیین دادرسى دادگاه های عمومى و انقلاب در امور مدنى، دادرس نباید سابقا در موضوع دعواى اقامه شده به عنوان دادرس یا داور یا کارشناس یا گواه اظهار نظر کرده باشد، تا بى‏طرفى قاضى رعایت شده و عدالت حاصل شود. هدف این پژوهش، بررسى شرایط ایراد ردّ دادرس بر اساس عدم اظهار نظر قبلى دادرس در موضوع دعوى مى‏باشد که با روش تحلیلى و با استفاده از منابع کتابخانه‏اى و توجه ویژه به آراء قضایى و نظریات مشورتى اداره حقوقى قوّه قضائیه و… انجام شده است. نتایج حاصله از این پژوهش عبارتند از: عبارت قانونگذار در خصوص «اظهار نظر قبلى» و «موضوع دعوى» براى رسیدگى به عنوان دادرس داراى ابهام مى‏باشد و به نظر مى‏رسد اظهار نظرى مشمول منع است که در موضوع حکمى دعوى اتخاذ شده و مؤثر در تصمیم‏گیرى ماهوى باشد.

    کلید واژه ها: دادرس، ایراد رد، موضوع دعوى.

     

     

    مقدّمه

    هدف تمام قواعد حقوقى تأمین آسایش و نظم عمومى و اجراى عدالت است.[1] عدالت، نامى زیبا و تنها گزینه‏اى است که نیاز به آموزش و تعلیم ندارد. چنانچه افراد به حق و حقوق خود آگاه و بدان قانع باشند، دیگر تراکم پرونده در محاکم قضایى نخواهیم داشت.[2] اما با حدوث اختلاف و ترافع در تضییع و انکار حقوق هر ذى‏حقى در امور مدنى، مى‏بایست براى احقاق حق، در مراجع صالحه قضایى مطابق قانون دعوى به عمل آید تا مدعى حقِ تضییع و انکار شده، حق خود را تثبیت نماید. قوانین و اصول دادرسى حاکم بر رسیدگى به چنین اختلافى، باید منطبق با عدالت بوده و دادگاه رسیدگى‏کننده نیز از لحاظ شخصى و عینى بى‏طرف باشد. بر این اساس، بى‏طرفى دادگاه و دادرس، جز در مواردى که جانب‏دارى و اختیارات حاکمانه او ناشى از الزامات قاعده نظم عمومى است (مانند اعتبار امر قضاوت شده) در هر حال لازم است؛ چه بى‏طرفى او یکى از وثایق اجراى عدالت است و نظم عمومى گاه دادرس را ملزم به جانب‏دارى مى‏کند.[3] هرچند چنین کارى به نفع یک طرف باشد، ولى ناقض بى‏طرفى دادگاه نیست. به بى‏طرفى دادگاه در ماده ۱۰ اعلامیه جهانى حقوق بشر، بند یک ماده ۱۴ میثاق بین‏المللى حقوق مدنى و سیاسى، بند یک ماده ۶ کنوانسیون اروپایى حقوق بشر و نیز بند ۳ اصل یک اصول آیین دادرسى فراملى تصریح شده است. در این زمینه، ماده ۹۱ قانون آیین دادرسى مدنى در خصوص یکى از مصادیق جانب‏دارى جلوگیرى از جانب‏دارى دادرس، ایراد رد دادرس رأى پیش‏بینى نموده تا مانع از رسیدگى چنین دادرسى شود و در مواد ۳۴۱ به بعد قانون جدید آیین دادرسى مدنى فرانسه نیز ایراد رد دادرس به طور محدود احصا شده است[4] تا قاضى درگیر مسائل احساسى و تأثیر روابط نسبى و سببى و احیانا اغراض و منافع شخصى نشود و در کمال بى‏طرفى به اختلاف

    رسیدگى کند. در آداب قضاوت چنین آمده است:

    واجب است قاضى در گفتار و سلام کردن و نگاه کردن و دیگر اسباب احترام، مانند اجازه ورود دادن و برخاستن و نشستن و گشاده‏رویى با دو طرف دعوى به طور مساوى برخورد کند و نیز واجب است به سخن اصحاب دعوى گوش فرادهد و انصاف را در جایى که از او عملى سر مى‏زند که رعایت آن را ایجاب مى‏کند، نسبت به دو طرف رعایت نماید؛ ولى واجب نیست در گرایش قلبى نسبت به دو طرف دعوى، جانب مساوات را نگه دارد، خواه هر دو مسلمان باشند یا نباشند. و مکروه است به طور مشخص یکى از آنها را طرف خطاب قرار دهد؛ زیرا در این کار نوعى ترجیح وجود دارد که کمترین درجه آن کراهت است… .»[5]

    در سوابق فقهى نیز بیان شده که «حکمت منع قاضى از استماع دعاوى شخصى و اقارب امرى بدیهى و روشن است که براى جلوگیرى از جانب‏دارى قاضى و از بین بردن شک در رعایت عدالت و امانت مى‏باشد.»[6] دادرس هرچند عادل باشد، ولى معصوم نیست. حتى اگر قرابت با یکى از اصحاب دعوى هیچ تأثیرى نداشته باشد، امتناع قاضى از رسیدگى به آن پرونده، هم در عادلانه دانستن تصمیم او تأثیر دارد و هم موجب حفاظت قاضى از مظان اتهام جانب‏دارى و خروج از بى‏طرفى او مى‏شود. یکى از موارد رد دادرس که در بند «د» ماده ۹۱ بدان تصریح شده، این است که «دادرس سابقا در موضوع دعوى اقامه شده به عنوان دادرس… اظهار نظر نکرده باشد.» با حدوث چنین موضوعى، دادرس باید ضمن برخوردارى از رسیدگى به پرونده، قرار امتناع از رسیدگى را صادر نموده و رسیدگى را به دادرس یا دادرسان دیگر دادگاه واگذار نماید. شرایط چنین ایرادى در کتاب های آیین دادرسى به صورت کاملاً مختصر، سطحى و گذرا بحث شده است و تاکنون مقاله‏اى در این خصوص نگارش نشده است. البته در آراء قضایى و نظریات مشورتى اداره حقوقى قوّه قضائیه به صورت موردى مطالبى در این خصوص وجود دارد، اما این موارد تا زمانى که به صورت قاعده حقوقى درنیایند نمى‏توانند به تنهایى تبیین‏کننده موضوع باشند. در این زمینه، به علت ابهامى که در متن قانون وجود دارد، ضرورى است موضوع مذکور بررسى شود و یک قاعده حقوقى در این خصوص ارائه گردد تا تبیین‏کننده دادرسان و اصحاب دعوى در دادرسى عادلانه باشد. سؤال اصلى مقاله عبارت از این است که در چه موردى قاضى نمى‏تواند به موضوعى که قبلاً به عنوان دادرس اظهار نظر نموده دوباره رسیدگى نماید؟ در متن مقاله سؤالات فرعى دیگرى مطرح شده‏اند که عبارتند از:

    ۱٫ از اظهار نظرهاى قبلى به صورت شکلى و ماهوى کدام‏یک مشمول منع اظهار نظر بعدى مى‏باشند؟ ۲٫ منظور از موضوع دعوى، موضوعِ حکمى است یا مادى؟ بر اساس سؤالات مزبور، شرایط ایراد رد دادرس به علت اظهار نظر قبلى در موضوع دعوى تبیین گردیده و در ضمن بررسى شرایط مذکور، سؤالات فرعى پژوهش نیز بررسى شده است.

    ایراد به دادرس

    هرگاه به جهاتی بیم خروج از بی‌طرفی دادرس دادگاهی رود که دعوا به او ارجاع شده، هر یک از اصحاب دعوا حق دارند که او را رد نمایند تا دادرس دیگری به دعوا رسیدگی کند.[7] حتی در مواردی که ایراد رد دادرس طرح نشده باشد، دادرس مکلف است رأساً به آن توجه کند و تعلل وی در این زمینه تخلف انتظامی محسوب می‌شود.[8]

     جهات رد دادرس

    به موجب ماده 91 ق.آ.د.م. دادرس در موارد زیر باید از رسیدگی امتناع نموده و طرفین دعوا نیز می‌توانند او را رد نمایند:

    الف) قرابت نسبی یا سببی تا درجه سوم از هر طبقه بین دادرس با یکی از اصحاب دعوا وجود داشته باشد.

    ب) دادرس قیم یا مخدوم یکی از طرفین باشد و یا یکی از طرفین مباشر یا متکفل امور دادرس یا همسر او باشد.

    ج) دادرس یا همسر یا فرزند او، وارث یکی از اصحاب دعوا باشد.

    د) دادرس سابقاً در موضوع دعوای اقامه شده به عنوان دادرس یا داور یا کارشناس یا گواه اظهارنظر کرده باشد.

    ه) بین دادرس و یکی از طرفین و یا همسر یا فرزند او دعوای حقوقی یا جزایی مطرح باشد و یا در سابق مطرح بوده و از تاریخ صدور حکم قطعی، دو سال نگذشته باشد.

    و) دادرس یا همسر یا فرزند او دارای نفع شخصی در موضوع مطروح باشند.

    موارد رد دادرس منحصر و محدود به موارد ذکر شده در ماده 91 بوده و به هیچ وجه قابل تسری به سایر موارد نیست. زیرا در صورت تعمیم دادن این موارد به مصادیق مشابه، زمینه سوء استفاده قاضی و اصحاب دعوا فراهم می‌شود. بدین معنا که قاضی با وسعت دادن دامنه ماده مذکور، از رسیدگی به پرونده‌های مهم و سخت شانه خالی کند و یا اصحاب دعوا به بهانه‌های واهی پرونده را از شعبه دادگاه به شعبه دیگری منتقل کنند.[9] لازم به ذکر است جهات رد، اختصاص به قضات دادگاه‌های بدوی ندارد و شامل قضات دادگاه تجدیدنظر و دیوان عالی کشور نیز می‌شود.[10]

     شیوه رد دادرس و نحوه رسیدگی به ایراد رد

    با توجه به حکم عام ماده 87 ق.آ.د.م. مهلت ایراد رد دادرس، همانند دیگر ایرادات، تا پایان اولین جلسه دادرسی است؛ مگر این‌که سبب ایراد متعاقباً حادث شود و به عنوان مثال وصلتی بین دادرس و یکی از اصحاب دعوا در اثنای دادرسی صورت پذیرد.[11] درخواست ایراد رد شکل ویژه‌ای ندارد و بنابراین اگر شفاهی است در صورتجلسه دادرسی نوشته می‌شود و اگر به موجب لایحه یا ضمن لایحه است، ثبت و پیوست پرونده می‌شود.[12] درصورتی‌که طرفین دعوا یا یکی از آن‌ها دادرس را رد کند و دادرس ایراد را قبول نکند، با صدور قرار رد ایراد، رسیدگی به دعوا را ادامه می‌دهد. در صورت قبول ایراد، یا در مواردی که دادرس رأساً از رسیدگی امتناع می‌نماید، باید با ذکر جهت یا جهات رد، قرار امتناع از رسیدگی صادر و رسیدگی به دعوا را به دادرس دیگر محول نماید.[13] چنان‌چه دادگاه فاقد دادرس به اندازه کافی باشد، دادرس پرونده را برای تکمیل دادرسان یا ارجاع به شعبه دیگر نزد رییس شعبه اول ارسال می‌دارد و درصورتی‌که دادگاه فاقد شعبه دیگر باشد، پرونده را به نزدیک‌ترین دادگاه هم‌عرض ارسال می‌نماید.

     تصمیم دادرس درباره ایراد و قطعی بودن آن

    صرف ایراد رد و پذیرش دادرس مربوط کافی است که دادرس، قرار امتناع از رسیدگی صادر نماید و لازم نیست دادرس موافقت دادرس دیگری را جلب کند. درصورتی‌که دادرس بدون آن‌که جهت رد محرز باشد از رسیدگی خودداری نماید، مرتکب تخلف انتظامی شده است.[14]

    قرار امتناع از رسیدگی قطعی و غیرقابل عدول است. تشخیص صلاحیت هر قاضی با خود اوست. هرگاه دادرس ایراد را قبول و قرار امتناع از رسیدگی صادر نماید، دادگاه مرجوع‌الیه یا دادرس یا دادرسان دیگر مکلف رسیدگی بوده و حق اختلاف در خصوص قبول ایراد را ندارند و نمی‌توانند برای دادرسی که خود را مردود دانسته است، اعلام صلاحیت نمایند.[15] از سوی دیگر اگر دادرس ایراد مطرح شده را وارد ندانسته و آن‌را رد کند، اعتراض ایرادکننده پذیرفته نمی‌شود.[16] با این وجود، هرگاه یکی از اصحاب دعوا دادرس را رد نماید و دادرس علیرغم وجود جهت رد، به رسیدگی ادامه دهد، رأیی که صادر می‌نماید به استناد بند (د) ماده 348 و ماده 371 ق.آ.د.م. در حدود مقررات مربوط، در مرحله تجدیدنظر یا فرجام، حسب مورد، قابل فسخ یا نقض است.[17]

  • فهرست:

    چکیده. 1

    مقدّمه.. 2

    ایراد به دادرس.... 5

    جهات رد دادرس.... 5

    شیوه رد دادرس و نحوه رسیدگی به ایراد رد. 6

    تصمیم دادرس درباره ایراد و قطعی بودن آن. 7

    شرایط رد دادرس.... 8

    1-اظهار نظر قبلى.. 8

    الف. اظهار نظر شکلى.. 10

    2. اتحاد اصحاب دعوى.. 12

    3. اتحاد موضوع دعوى.. 13

    الف. اتحاد مادى.. 13

    ب. اتحاد حکمى.. 16

    ضمانت اجرا 19

    نتیجه‏گیرى.. 20

    منابع: 21

     

     

     

    منبع:

     ابن قدامه، مغنى، قاهره، مکتبه قاهره، 1970م.

    انصارى، مسعود و محمدعلى طاهرى، دانشنامه حقوق خصوصى، تهران، محراب فکر، 1384.

    حیاتى، على‏عباس، شرح قانون آیین دادرسى مدنى، تهران، سلسبیل، 1384.

    خمینى، روح‏اللّه امام خمینى، تحریرالوسیله، قم، انتشارات اسلامى، بى‏تا.

    رویه قضایى ایران در ارتباط با دادگاه های عمومى حقوقى، تهران، جنگل، 1387.

    زحیلى، محمد، التنظیم القضائى فى الفقه الاسلامى و دراسته مقارنه، ط. الثانیه ، بیروت، دارالفکر، 1423ق.

    شربینى، خطیب، مغنى محتاج، بیروت، دارالکتاب‏العربى، 1403ق.

    شمس، عبداللّه، آیین دادرسى مدنى، چ دوم، تهران، میزان، 1381.

    شهید ثانى، الروضه‏البهیه فى شرح‏المعه الدمشقیه، قم، نوید اسلام، 1384.

    شهیدى، موسى، موازین قضایى (حقوقى، جزایى، ادارى) محکمه عالى انتظامى قضات از نظر تخلف ادارى، چ سوم، تهران، علمى فرهنگى، 1340.

    عبده بروجردى، محمد، اصول قضایى (جزایى) دیوان‏عالى کشور، چ سوم، تهران، مجد، 1386.

    غمامى، مجید و حسن محسنى، «اصول تضمین‏کننده عملیات دموکراتیک در دادرسى و اصول مربوط به ویژگى های دادرسى مدنى»، دانشکده حقوق و علوم سیاسى دانشگاه تهران، ش 74، تیر 1385، 265296.

    کاتوزیان، ناصر، مقدمه علم حقوق و مطالعه در نظام حقوقى ایران، تهران، سهامى انتشار، 1385.

     کاسانى، مسعود، بدایع الصنایع، بیروت، دارالکتاب العربى، 1404ق.

    کرمى، نبى‏اللّه، «اصل بى‏طرفى در دعاوى»، دادگستر، ش 27، پاییز 1385، 7577.

    کریم‏زاده، احمد، نظارت انتظامى در نظام قضایى، تهران، یلدا، 1376.

    متین احمد، مجموعه رویه قضایى قسمت حقوقى، شامل آراء شعب و هیأت عمومى دیوان‏عالى کشور از سال 1311 تا 1335، تهران، آثار اندیشه، 1387.

    نیسى، سعید، مجموعه نظریه های مشورتى اداره حقوقى دادگسترى در زمینه مسائل مدنى، تهران، بهنامى، 1385.

چکيده : قانون آئين دادرسي کيفري جديد در 570 ماده و 230 تبصره مصوب جلسه مورخ 4/12/1392 کميسيون قضايي و حقوقي مجلس شوراي اسلامي طبق اصل هشتاد و پنجم قانون اساسي که با عنوان لايحه به مجلس شوراي اسلامي تقديم گرديده بود، پس از موافقت مجلس با اجراي آزما

نظام هستي و آفرينش بر پايه عدل و قسط و برابري بر پا گرديده و اصول ديني و جهان بيني الهي نيز بر اين امر استوار است . ( وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَع الميزان )[1] چه اينکه فلسفه بعثت انبياء نيز بر اساس دعوت مردم به سوي خدا و پرهيز از شرک و نفاق از طر

فصل اول - کلیات بخش اول – مقدمه مبحث ایرادات از مهمترین مباحث آیین دادرسی مدنی است که فصل مستقل و مواد متعددی از قانون آیین دادرسی مدنی سابق و فعلی در خصوص آن تدوین گردیده است. این مبحث در محاکم و دادگاههای دادگستری و سایر مراجع قضایی و اداری نیز دارای جایگاه ویژه ای است و همواره مورد توجه قضات، وکلای دادگستری و اصحاب دعوا بوده است. همچنین علمای حقوق نیز در تقریرات و تألیفات خود ...

مقدمه: در هر سیستمی در زمینه آیین دادرسی کیفری, وقتی که رسیدگی به امر کیفری به حکم قطعی و نهایی منتهی می شود می گویند: حکم, اعتبار امر مختوم یا قضیه محکوم بها اکتساب نموده و در نتیجه دعوی عمومی سقوط حاصل کرده است. قوانینی که به منظور ترمیم اشتباهات در امر قضایی, دعاوی کیفری را قابل رسیدگی در مراحل مختلف بدوی و پژوهشی و فرجامی پیش بینی نموده است, امر کیفری پس از رسیدگی و صدور حکم ...

کثرت امور وسنگینی بارموضوعات مطروحه در مراجع قضائی از جمله مسائلی است که اغلب ممالک مخصوصا کشور ماباآن مواجه است.باوجود اتخاذ تدابیر ووضع واصلاح قوانینی که غالب ممالک بآن توسل جسته اند این مشکل حل نشده وسیل مرافات ومراجعات مردم بجانب دادگستریها روان است.گرچه همانطور که اشاره شد این امر مبتلا به کلیه کشور هاست ولی بعضی ممالک بعلل پیشرفتهای اجتماعی واقتصادی وبکاربردن تدابیر ...

در هیچ یک از نظام های کیفری باستانی اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتها مستقیما و صراحتا پیش بینی نشده است. در قوانین بابل و هیتی یا هیتیت، برای یک سلسله افعال و ترک افعال، بدون بدست دادن تعریفی از آنها مجازاتهایی در نظر گرفته شده است. اما پاره ای از نویسندگان معتقدند که با توجه به احصا جرایم در قوانین مزبور اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها به طور ضمنی در آنها پذیرفته گردیده است، ...

مقدمه: مردم در آغاز یک دسته بودند و اختلافی در میان آنها وجود نداشت کم کم دسته ها و قبایل بوجود آمدند و چون که بخاطر گذارندن زندگی رزومره با یکدیگر داد وستد داشتند اختلافات و تضادهایی در میان آنها پدیدار شد که باید رفع خصومت می شد. هر گاه اختلاف در میان خانواده بود رییس خانواده رفع خصومت می کرد و اگر بین دو نفر در اجتماع اختلافی پیش می آمد ابتدائاً ممکن بود طرفین خودشان توافق ...

در هيچ يک از نظامهاي کيفري باستاني اصل قانوني بودن جرايم و مجازاتها مستقيما و صراحتا پيش بيني نشده است. در قوانين بابل و هيتي يا هيتيت، براي يک سلسله افعال و ترک افعال، بدون بدست دادن تعريفي از آنها مجازاتهايي در نظر گرفته شده است. اما پاره اي از نو

پیشگفتار اینجانب با عنایت و لطف خداوند سعی کردیم تا بتوانیم یک تحقیق جامع و قابل قبولی را در رابطه با صلاحیت خاص دادگاه های نظامی انجام داده و به استاد عزیز و گران قدر ارائه دهم. بنده با توجه به قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح و نظر بسیاری از اساتید بزرگ حقوق کیفری و... درباره ی جرم نظامیان تحقیق نموده ام. در واقع در این تحقیق سعی کرده ایم ابتدا جرم نظامی را از سایر جرایم تفکیک ...

بنام خدا مقدمه: در حقوق جزاي اسلامي اصول بسيار مهمي ديده ميشود که نه تنها در آن ايام بلکه در شرايط فعلي هم اهميت خود را حفظ نموده اند. يکي از اين اصول بسيار مهم و در رأس آن و به تعبيري يکي از اصول مسلم مذهب اسلام در امور کيفري اصل معروف قب

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول